۲۱ بهمن ۱۳۸۷
سی سال پیش و پیروزی انقلاب اسلامی
فردا سیامین سال پیروزی انقلاب است. ما نسلی بودیم که انقلاب کردیم. با اینکه هر نسلی حق دارد خودش سرنوشت خودش را تعیین کند و نسل امروز هم البته چنین حقی دارد و حتی با اینکه خیلیها از آنها که انقلاب کردند و یا بسیاری از نسل امروز خواستههای متفاوتی با خواست انقلابیون سی سال پیش دارند اما اینها دلیل بر این نیست که نسل ما از انقلابش در آن مقطع زمانی و با آن خواستههایی که در شعارهای آن روزیاش جلوه کرده بود دفاع نکند و یا پشیمان معرفی شود.
1- سی سال پیش انقلاب علیه رژیمی صورت گرفت که رئیس دیکتاتورش اختناق کمنظیری بر ایران تحمیل کرده بود. اختناقی که با کشورهای پر اختناق کنونی در جهان هم قابل مقایسه نبود. به این دلیل استشمام نسیم آزادی امید تحرکآفرینی بود که به هر کجا میرفت، همه را به همراهی با چنین انقلابی فرا میخواند. جاذبترین شعار هم به همین دلیل آزادی بود. از سوی دیگر آن روزها اوج جنگسرد در جهان بود. آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در حال سختترین رویاروئی با یکدیگر بودند. ایران از نظر ژئوپلتیک در حساسترین نقطهی جهان قرار داشت که دیوارهی اصلی سدکنندهی اتحاد جماهیر شوروی برای دستیابی به منطقهی خلیج فارس بود که تامینکنندهی انرژی دنیا بود. به این دلیل وقتی ایران در اردوگاه آمریکا قرار گرفت، محل تاختوتاز خارجیها شد. رهبر آن روز ایران هم به دلائل شخصی و تاریخی ضعف بیش از اندازه در خود حس میکرد و در کوچکترین مسائل داخلی ایران با خارجیها و بهخصوص آمریکائیها مشورت میکرد. هروقت در تاریخ ایران هر جریانی خود را در برابر دینداری مردم قرار دادهاند و یا دین و فرهنگ دینی عمومی در ایران را نادیده گرفتهاند، به شکست محکوم بودهاند و موفقیتی به دست نیاوردهاند. این را هم نمیتوان نادیده گرفت که در جریان انقلاب اسلامی رهبری سیاسی و دینی در فردی شکل گرفت که از شخصیت دینی وسیاسی قدرتمند و خارقالعادهای برخوردار بود. امام خمینی هم در جایگاه انکارناپذیر مرجعیت تقلید مردم قرار داشت و هم از قدیمیترین کسانی بود که در وادی رهبری مبارزات مردم ایران بود و هم شخصیت آشتیناپذیر و مستحکمی داشت که توانست تا آخر مقاومت کند و رژیم را شکست دهد و هم تشکیلات آماده و پرنفوذی در قالب مساجد و مراکز دینی و روحانیون سراسر کشور داشت که به راحتی میتوانست از این شبکهی مورد اعتماد مردم رای و نظرش را به درون جامعه شهری و روستائی منتقل کند.
2- در آن دورانها انقلابیگری یک ارزش جهانی و معیار روشنفکری برگرفته از قدرت کمونیست بود. در ایران هم گروههای کمونیستی فعال بودند. حتی جریانات مذهبی مبارز مثل سازمان مجاهدین خلق آن روزها که مبارزهی مسلحانه علیه رژیم شاه آغاز کرده بودند، در اواخر به این نتیجه رسیدند که باید ایدئولوژی خود را از اسلامی به سمت کمونیستی متمایل کنند. بعد از پیروزی انقلاب هم با اینکه رهبری انقلاب توسط امام خمینی انجام شده بود و کاملا اسلامی بود و تا پیروزی انقلاب هم اصلا خشونتآمیز نبود و با شعار باور نکردنی گل در برابر گلوله پیروز شد، و با انقلابهای متعارف دنیا هیچ نسبتی نداشت در بسیاری از موارد در مسابقهای که جریان چپ در شعارهای خشونتآمیز و پر توهم توطئه باور داشت وارد شد. بسیاری از رهبران دینی برای عقب نماندن از قافلهی روشنفکری و انقلابیگری اسیر جوهر خشونتمحور چپ شدند و در بسیاری از موارد از آغاز انقلاب راهی به جز آنچه در طول مبارزات منجر به پیروزی میپیمودند طی کردند. ریشههای همان تفکرات هم اکنون نیز در مواردی دیده میشود. اما نمیتوان انکار کرد که در دنیای امروز اساسا با سقوط اتحاد جماهیر شوروی، انقلابیگری در جهان یک ارزش فراگیر نیست. این نکتهای است که نسل امروز باید برای تحلیل تاریخ آن روزها به آن توجه کند.
3- خیلی از اتفاقاتی که در سی سال گذشته در ادارهی کشور افتاد و میافتد، میتواند مورد قبول نسل انقلاب نباشد و یا نسل فعلی اساسا به دلائل مختلف و به خصوص به دلیل اینکه از آن تاریخ سی سال گذشته و جهان در این سی ساله به دست آوردهای فوقالعادهای رسیده و شاهد تحولات فراوانی بوده که ارتباطات مهمترین آنها بوده است، خواستهای کاملا متفاوتی داشته باشد، اما این را نباید فراموش کرد که هر اتفاقی را باید در ظرف زمانی خودش مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. نسل ما به انقلابی که سی سال پیش کردند افتخار میکنند و هیچ اتفاق پسینی دلیل بر نفی گذشته نمیتواند باشد. اگر نسل امروز گذشتگان خود را نفی کنند، آیندگان نیز اینان را نفی خواهد کرد و این زنجیره برای همهی نسلها ادامه خواهد داشت. ضمن اینکه نسل ما نیز نباید خواستههای نسل بعدیاش را نادیده بگیرد.