۲۰ بهمن ۱۳۸۴
خاطره ای از رمضان ۱۳۵۷

 

ماه رمضان سال ۱۳۵۷ مصادف با مرداد و شهریور بود. از دایی بزرگوارم شهید هاشمی نژاد دعوت کرده بودند که به رودسر گیلان برای سخنرانی برود. ایشان من را به جای خود معرفی کرد. با آن سن کم، خیلی در آن ایام سخنرانی های آتشین در مشهد می کردم. به همین دلیل هم به من پیشنهاد شد. من هم رفتم. میزبانم آقای صراف زاده بود. داماد آیه الله محمدی گیلانی. یکی دو جلسه که سخنرانی کردم از لنگرود هم که کمتر از ۲۰ کیلومتر با رودسر فاصله داشت، برای سخنرانی شبانه دعوت شدم. یک اتومبیل شخصی البته از نوع ژیان داشتم. و بلافاصله پس از پایان سخنرانی در رودسر به لنگرود می رفتم. سخنرانی های پر هیجان و در مقابله با رژیمم حسابی طرفدار پیدا کرده بود. شب ۱۹ ماه رمضان که جمعیت بیشتری بود، به اصطلاح آن روزها حسابی داغ کردم. شعار درود بر خمینی بلند شد. جراغها خاموش شد و پاسبان ها حمله کردند. من هم در همان تاریکی و بزن بزن سوار اتومبیلم شدم. چند بار فکر کردم که فرار کنم. اما بالاخره مثل هر شب رفتم لنگرود. دو سه روزی بود که همسر امروزیم که نامزد بودیم هم آمده بود. او از من کوچکتر. او می آمد در قسمت زنانه و من بعد از سخنرانی در یک نقطه که قرار داشتیم سوارش می کردم. فرصتی نشد که به او خبر دهم که در رودسر چه گذشته. در وسط سخنرانی دیدم  مسجد کاسکر محله در محاصره ماشینهای شهربانی قرار گرفت.. سخنرانی که تمام شد مرا دعوت به اتومبیلی کردند. ماموران ساواک بودند. همسر آینده ام در همان نقطه منتظر بود که طبعا نایستادند. نگاه مضطربی که آن شب بین ما رد و بدل شد هنوز یادم نرفته است. ما را به رودسر بردند. معلوم شد خیلی ها را گرفته اند و کتک زده اند. تا صبح هم تا جائی که جا داشت من را زدند. دوستان خوبی در لنگرود بودند که خانواده هاشان از همسرم پذیرائی کرده بودند. آقای هادی خالقی یکی از آنان بود. صبح مرا به رشت آوردند. به نیروی دریایی با لباس سفید آماده باش داده بودند. وقتی در حیاط شهربانی رشت صدها نیروی دریایی را دیدم، با سابقه ی شب قبل فکر کردم که اینها هم میخواهند کتک بزنند. از همان موقع هنوز هر وقت لباس سفید نیروی دریایی ها را می بینم ناخود آگاه می ترسم. عصری هم با یک مینی بوس و به اتفاق مرحوم احسان بخش و مرحوم احدی و آیت الله فقیهی ما را به تهران، زندان مشترک ضد خرابکاری و سپس به اوین انتقال دادند. مدت کوتاهی بودیم ولی خاطرات فراوانی. همه را از سراسر کشور جمع کرده و به اوین آورده بودند. حتما کوچکترین آنها من بودم. بعد از انقلاب خیابان مسجد کاسکر محله را رسما بنام خیابان محمدعلی ابطحی نام گذاری کردند. امید و شور برای استقرار عدالت و آزادی و استقلال و مبانی آزادی بخش دینی در آن روزها همه ما و همه مردم را به حرکت در آورده بود.  یاد آن ایام به خیر.

 

۱۹ بهمن ۱۳۸۴
عاشورا و رحلت آیت الله فلسفی

 

این کشته فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست وپازده درخون حسین توست

این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم ازستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

ازموج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کزخون زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که باخیل اشک وآه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

 

 

امروز خبر در گذشت آیت الله العظمی حاج میرزا علی آقای فلسفی در مشهد را شنیدم. استاد بزرگی بود که من خدمت ایشان خیلی شاگردی کرده بودم. خدا رحمتش کند که همه حوزه علمیه مشهد بی شک مدیون درسهای عالمانه ایشان بود. مردان باسواد و بی ریا و با تقوایی مثل ایشان در تاریخ کم نظیر بودند.    

 

۱۸ بهمن ۱۳۸۴
تاسوعا و نوحه خوانی های جدید

 

امشب تاسوعاست و شیعیان عزادار سالار شهیدان

معمولا در گذشته های نه چندان دور، در ایام محرم روحانیون معروفی در مساجد شهر، جدی ترین بحث های تاریخی در مورد قیام ابی عبد الله (ع) را مطرح می کردند و فرصت خوبی برای آموختن درس، از حادثه ی کربلا بود. البته مکمل این سخنرانی ها، دسته های نوحه و سینه زنی بود که عاشقانه به محضر امام حسین عزاداری می کردند.

اکنون فضای نوحه خوانی ریتمیک در بسیاری از جاها حرف جدی تری از گفت و شنودهای علمی و تاریخی و حتی نوحه خوانی های سنتی دارد. در بسیاری از خیابان های تهران، در این دهه ی محرم به راحتی صداهای اکودار ریتمیک جوانانه از اتومبیل ها به گوش می رسد که با صدایی که معمولا برای موسیقی های تکنو کاربرد دارد، نوحه های ویژه پخش می کنند.

در کنار خیلی از خیابان ها یا به صورت چادر و یا در بعضی پاساژها، از اول محرم cdهای نوحه می فروشند. مداحان مدرن و جدید چنان ریتمیک کار می کنند که در مضمون شعرها، تفاوتی با ترانه های مشهور ندارد. هفته ی پیش به عنوان رهگذر و مشتری به یکی از این خیمه های بزرگ رفته بودم، خیلی راحت خانمی از فروشنده می پرسید که هلالی با آهنگ شادمهر داری؟ و فروشنده هم تحویل داد. دیگری خواستار سیب سرخی با آهنگ فریدون بود. معنای این سؤالات هم این است که از مداحی که شعرش را بر وزن ترانه ی شادمهر و یا فریدون خوانده داری یا نه؟ اساسا عالم مداحی های نوین کاملا یک عالم متفاوت با گذشته هاست و دارای تقسیم بندی های گوناگون، مریدهای ویژه و طرفداران مختلف شده است.

فضای نوحه خوانی ها ی جدید، یک فضای کاملا موزیکال و نیز جوانانه شده. خیلی ها از این فضا نگرانند و شاید با نگاهی هم که دارند حق داشته باشند. اما من اعتقاد دارم همین که گروهی از جوانان در این فرصت با نام امام حسین زندگی می کنند، امری قابل تقدیر و احترام است.

مجددا تاسوعای حسینی بر همه تسلیت باد.

 

۱۷ بهمن ۱۳۸۴
جلسه در جلسه

 

خصوصیت وبلاگ این است که اگر نه هر روز، گاهی باید روزانه نوشت:

دیروز طبق برنامه ی هفتگی می بایست در جلسه ی مشاوران مطبوعاتی آقای کروبی شرکت کنم. خوشبختانه محل جلسه در منطقه ای بود که با نمره ی فرد اتومبیل من سازگاری داشت. آقای کروبی که نگران از وضعیت پرونده ی هسته ای بود و از این که به این نقطه ی خطرناک رسیده ایم، باز طبق معمول از حافظه اش که دست کمی از کامپیوتر ندارد استفاده کرد و خاطرات مختلفی را از آغاز انقلاب تا کنون و فرصت سوزی های مختلف را برای ما نقل می کرد.

بعد از ظهر به فاتحه ی همسر آیت الله سید رضا صدر و مادر دوستم آقای دکتر محمد صدر، معاون سابق وزارت خارجه رفتیم. مراسم ختم در این دوران برای ماها، علاوه بر تسلیت به صاحب عزا، یک محفل خبرگیری و مذاکرات سیاسی هم هست. نزدیک یک ساعت بعد از پایان مراسم، در خیابان، کنار مسجد همه با هم حرف می زدند. البته بعضی از دوستان سابق که در حکومت فعلی هستند با همه ی وجودشان به ما می فهماندند که خیلی با آنها گرم نگیریم. با رمضان زاده و آصفی و امین زاده و علی جنتی و جمع دیگری داشتیم صحبت می کردیم. در حالی که رمضان زاده خوشحال بود از این که دیگر سخنگو نیست، به آصفی از همه سو حمله می بردند که مگر می شود سخنگوی دو سیاست خارجی کاملا متفاوت بود؟ این نکته هم بحث می شد که آیا مسئولان در دولت، از تعبیر رئیس جمهور که به مردم گفته است چنان گوشی از مسئولان بپیچانم که ۲۴ ساعته کار کنند، احساس اهانت نمی کنند؟ بحث هسته ای هم که عمدتا با نگرانی، موضوع اصلی همه صحبت ها بود؛ البته فقط در همین حد غیر رسمی و غیر علنی. حرف رسمی این است که در این شرایط ویژه و سخت، باید وحدت و یکپارچگی حفظ شود. به یک معنا هم درست است. وقتی که در برابر خطر خارجی قرار می گیریم، باید یکپارچه باشیم؛ ولی سؤال اصلی این جاست که اگر از قبل، بسیاری از دلسوزان کشور هشدار می دهند که این مسیر کشور را به خطر می کشاند و کسی گوش نمی کند و فقط با اهانت و اتهام پاسخ می دهند، ایجاد وحدت کار دشواری نمی شود؟!

شب، جلسه ی تنظیم آئین نامه ی مجمع روحانیون مبارز داشتیم. اخبار که مطرح شد، به دلیل شرایط ویژه ی کشور، طبعا فرصت و دل و دماغ تنظیم آئین نامه نمانده بود......... 

۱۶ بهمن ۱۳۸۴
توهین به مقدسات دینی و آینده ی جهان

 

مسئله ی اهانت به پیامبر اکرم (ص) در بعضی روزنامه های غربی ابعاد فراگیر و گسترده ای در جهان پیدا کرده است. در این رابطه توجه به چند نکته ضروری است:

۱. بی شک یکی از جدی ترین عواملی که می تواند در همه دنیا اتحاد فراگیر ایجاد کند، عنصر مذهب و احساسات دینی است. زیرا جوهر ادیان مقدسات مشترکی است که حفاظت و غیرت ورزی نسبت به آنان همواره در طول تاریخ عامل بقای ادیان بوده است.

۲. ادیان موضوعاتی مثل خداوند و پیامبرانشان را مقدس می شمارند و برای آنان شأن بشری و زمینی قائل نیستند و در برابر اهانت به این مسائل با استدلالهای زمینی نمی توان خشم آنان را مهار کرد.

۳. گرچه پیش زمینه های سیاسی و اختلافات فرهنگی در شعله ور شدن بسیاری از برخوردها و رویاروئی ها موثر است، اما غیرقابل کنترل ترین مواجهات در حوزه های مقدسات دینی شکل می گیرد.

با توجه به این مسائل و برای ایجاد دنیای آزاد و عاری از خشونت ضرورت دارد سازمانهای بین المللی با تصویب قوانینی الزامی، تمهیدی بیندیشند تا مقدسات مسلم همه ی ادیان مثل خدا و پیامبران و کتابهای آسمانی از اهانت مصون بمانند. این فقط یک ضرورت دینی نیست، یک نیاز اجتماعی و سیاسی جهان برای دور کردن جامعه بشری از خشونت و درگیری است و به نفع همه انسانها – حتی سکولارها و ضد دین ها – است. شاید به دلیل توجه به این واقعیت است که واتیکان نیز اهانت به مقدسات اسلامی را محکوم کرد. در غیر این صورت خطر زنده شدن جنگهای مذهبی و دینی که در طول تاریخ، قربانیان فراوانی گرفت به صورت جدی احساس می شود. راه مبارزه با رادیکالسیم مذهبی و ایجاد دنیای عاری از خشونت نیز پرهیز از اهانت به مقدسات ادیان است. حتی غرب هم اگر بخواهد از آزادی و لیبرالیسم حراست کند، باید جلو اهانت به مقدسات ادیان را بگیرد. البته مسلمانان نیز برای دفاع از اسلام و ارزشهای فرهنگی اسلامی باید از اهانت به مقدسات سایر ادیان بپرهیزند.

                                                                         

۱۵ بهمن ۱۳۸۴
دریغ...

 

اگر سیاستمداران دنیا همه بدی ها را داشته باشند و هیچ اصلی بر رفتار آنان حاکم نباشد و قلدری کنند و هزار عیب دیگر داشته باشند باز هم سیاست خارجی موفق سیاستی است که در همین دنیا کشور را از خطرات دور کند. شعار بدون پشتوانه راحت ترین کار سیاستمداران و  پر هزینه ترین امکان برای مردم هر کشوری است. امروز گزارش پرونده هسته ای ایران تنها با سه رای مخالف ونزوئلا؛ کوبا و سوریه به شورای امنیت رفت. مسئولان موفق!!! مذاکره خسته نباشند.

فرصت کوتاهی برای ایران باقی است. مقاومت با تدبیر باید همراه باشد. کاش در این فرصت به جای تیم مذاکره کننده فعلی به خاطر تجربه ی ناموفقی که داشتند و به خاطر مردمی که خدای ناکرده باید هزینه تحریم احتمالی را بدهند کسان دیگری مسئول پرونده مذاکرات شوند که مردم ایران هزینه شعارهای آنان را ندهند.

خدا آینده ی کشور را به خیر کند.

ایران.......

 دریغ است......

 

۱۴ بهمن ۱۳۸۴
اعلام انحلال هیئت نظارت بر قانون اساسی و عواقب آن

 

در لا به لای اخبار رسمی هفته گذشته، انحلال هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی اعلام شد. این هیئت در اولین سال ریاست جمهوری آقای خاتمی با هدف قانون مداری در کشور به وجود آمد. طبیعی است که همیشه حکومت از حداکثر ظرفیت قانون اساسی در بخش حقوق حکومت استفاده می کند و در این بخش هر نوع نقض قانون جرم مسلم محسوب می شود. اما حقوق مردم که در قانون اساسی آمده است نیاز به نظارت داشت. به همین دلیل کار اصلی این هیئت پی گیری حقوق مردم شد. و طبعا مورد بی مهری قرار گرفت. اساسا این از استثناهای تاریخ بود که دولتی به حقوق مردم بیش از حقوق خودش توجه کند. این استثنا در دولت آقای خاتمی با راه اندازی این هیئت صورت پذیرفت. عده ای از حقوقدانان به اتفاق تعدادی از سیاسیون انتخاب شده بودند که به عنوان بازوی مشورتی رئیس جمهور در مورد نامه های شکوائیه ی مردم که احتمال نقض قانون اساسی توسط عناصر حکومتی صورت میگیرد، نظر حقوقی و قانونی بدهند تا امکان نظارت بر اجرای قانون اساسی که وظیفه رسمی قانونی رئیس جمهور بود مهیا شود. گر چه عملا نظرات قانونی این هیئت که توسط رئیس جمهور ابلاغ می شد کمتر مورد توجه قرار می گرفت ولی خود این نامه نگاریها در بسیاری از موارد عامل بازدارنده بود. به همین دلیل آقای خاتمی و اعضای هیئت خسته نشدند. در دوران جدید اگر چه عملا کار هیئت تعطیل بود اما اعلام رسمی انحلال نشانه ی دیگری بر جدی نبودن توجه به مردم و حقوق آنها است.و چه بخواهند یا نخواهند این کار باعث بی اعتنایی مردم به حقوق حکومت در قانون اساسی منجر می شود. البته اعلام رسمی انحلال این هیئت را میتوان در چارچوب تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی نیز ارزیابی کرد. برای نفی جمهوریت، بی توجهی به قانون اساسی که مبنای جمهوریت نظام است یک ضرورت است. در پایان رسمی کار این هیئت، بر اساس ارتباط همیشگی با این هیئت و آشنایی با زحمات طاقت فرسا و صادقانه و مردم مدارانه آنان، وظیفه خودم می دانم از آنان و همکاران دبیرخانه تشکر کنم. آقایان مهرپور، شوشتری، افتخار جهرمی، سید محمد هاشمی اعضای ۸ ساله این هیئت بودند و آقایان موسوی لاری، هاشمزاده هریسی، امینی، و من نیز هرکدام جندسالی عضو هیئت بودیم. بخش مکاتبات هیئت با آقای خاتمی منتشر شده و کاش آقای دکتر مهرپور همت کند لیست موضوعات و مکاتبات مختلف هیئت را برای ثبت در تاریخ منتشر کند.

 

۱۳ بهمن ۱۳۸۴
روضه ی آقای نوری

 

خیلی از دوستان، ماهی یک بار منزل آقای عبد الله نوری جمع می شوند و دعای کمیلی می خوانند. آقای نوری بعد از زندان، بنا به دلائلی که خودش دارد در هیچ حوزه ی سیاسی ای دخالت نمی کند و حتی اظهار نظری هم نکرده است. آدم فوق العاده متدینی است و مبادی آداب. با همان تیز هوشی همیشگی، اخبار را از رادیو ها و سایر منابع خبری به خوبی دنبال می کند و گاهی یک جمله ی کوتاه در جلسات دوستانه که می گوید، نشان از عمق تحلیل گری سیاسی او دارد.

بعد از دعای کمیل یکی از دوستان منبر کوتاهی می رود. این هفته آقای فاضل میبدی سخنرانی می کرد. این بحث را مطرح کرده بود که آیا به قرآن باید به عنوان کتاب قانون نگاه کرد یا کتاب اخلاق! و می گفت روح احکام که مثلا جلوگیری از دزدی است، منظور نظر قرآن بوده نه پای بندی به متن. پرسش و پاسخ مختصری هم شد. خیلی این طور بحث و پرسش های اطو کشیده، متناسب با جلسه نبود.

در وسط جلسه، آقا پسر جوانی که هنوز نفهمیده بود جمعی که در آن جا هستند، در مصادر امور کشور نیستند، به زور خودش را بین من و آقای کدیور قرار داد و اصرار داشت من برایش یادداشتی بنویسم که در اداره ای به او کار بدهند.  توضیحاتم برایش بی فایده بود. مصطفی تاجزاده را که در آن سوی مجلس نشسته بود نشان دادم و گفتم شاید عضو شورای شهر تهران بشود! ولی گویا با هماهنگی موجود، و شوق خدمت اعضای شورای شهر در دولت، به هر قیمتی نخواهند گذاشت تاجزاده به شورا برود؛ اطلاعات آن جا نباید در اختیار غیر خودی ها قرار بگیرد.

آقای نوری، گاهی از خاطراتش در زندان که با عده ای از زندانیان کلاش و فاسد هم بند بوده و این با روحیاتی که نوری دارد خیلی آزار دهنده بوده، با خنده یاد می کند ولی پشت آن خنده ها، تلخی پر خاطره ای هست. چند شب پیش در جلسه ی گعده ای به آقای خاتمی می گفت که یکی از افراد در زندان، ما را که می دید احساس سیاسی بودن و دانشمند بودن می کرد. یک بار داشت از موریس مترلینگ حرف می زد و گفت موریس مارلینگ. گفتم نه، مترلینگ. آن آقا گفته بود ببین آقای نوری، یک بار دیگر هم ما را دست انداختی و گفتی گلدا مایر زن بوده!

در پایان جلسه ی ماهانه نوری بیش تر از هر چیزی، گفت و گو های دوستانه است که بین افراد رد و بدل می شود. وظیفه بود گاهی یادی از آقای نوری داشته باشیم.

 

۱۲ بهمن ۱۳۸۴
شباهتهای مذهبی

 

قبل از جنگ جهانی دوم مکتب نو ظهوری در بین پروتستان ها قدرتمند شد. شعار آنها بازگشت به انجیل و هدف آنها تغییر و تحول فرهنگی و به وجود آوردن حکومت در آمریکا بر مبنای بنیادهای انجیل بود. این جریان که هم اکنون با استفاده گسترده از وسایل ارتباط جمعی به شکل قدرتمند ترین، با نفوذ ترین و فعال ترین تشکیلات دینی در آمریکا در آمده است به نام "مبلغان انجیل" معروف می باشد مطابق اعتقادات مکتب فوق باید توسط پروتستان ها حوادثی به وقوع بپیوندند تا مسیح دوباره ظهور کند. پیروان این مکتب وظیفه دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند.

این حوادث عبارتند از:

۱- یهودیان از سراسر جهان به کشور فلسطین آورده شوند. یهودیان مهاجر به این سرزمین اهل نجات هستند.

۲- مسجد الاقصی و صخره در بیت المقدس باید تخریب شده و به جای آن معبد بزرگ دوباره بنا شود.

۳- روزی که این دو مسجد تخریب شود جنگ مقدس(آرماگدون) به رهبری آمریکا و انگلیس شروع شده و تمام جهان نابود خواهد شد.

۴- روزی که جنگ آرماگدون شروع شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات مکتب انجیل(که مسیحیان دوباره متولد شده می باشند) مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت رفته و همراه مسیح ناظر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس می شوند.

۵- در این جنگ زمانی که ضد مسیح(دجال) در حال پیروزی است، مسیح به همراه مسیحیان دوباره تولد یافته در جهان ظهور خواهد کرد. ضد مسیح را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را در مرکزیت بیت المقدس و در همان معبدی که به جای مساجد ساخته شده است بر پا خواهد کرد.

۶- دولت صهیونیستی مسئولیت ساخت معبد بزرگ و تخریب مساجد اقصی و صخره را دارد.

۷- این حادثه بعد از سال ۲۰۰۰ حتما اتفاق خواهد افتاد.

۸- قبل از جنگ رعب و وحشت شدیدی جامعه آمریکا و اروپا را فرا می گیرد.

۹- قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان معنی ندارد و مسیحیان باید مقدمات ظهور و جنگ آرماگدون و نابودی جهان را فراهم کنند.

بی شباهت با بعضی عقاید موجود نیست.

۱۱ بهمن ۱۳۸۴
دهه ی فجر و محرم

 

همزمانی ماه محرم و سالگرد دهه ی فجر در امسال از نظر سمبلیک قابل توجه است. شعار انقلاب این بود که نهضت ما حسینی است و رهبر ما خمینی است. راهپیمایی تاسوعا و عاشورا ۵۷ که با پیام امام و مدیریت آیت الله طالقانی انجام شد، نقطه ی عطف در مسیر انقلاب بود. در ادامه ی راه سخت طی شده نیز یاد امام حسین و عشق کربلا عامل اصلی و غیر قابل انکار در مقاومت مردمی علیه تجاوز صدام حسین در جنگ تحمیلی بود.

نگرانی اصلی این روزها، بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از آغاز انقلاب نیز همین است که مسیر انقلاب از راه اصلی آغاز شده فاصله می گیرد.

 

8   4       ۱    ۲   ۳       3  7
© Copyright 2003-2023, Webneveshteha.com. All rights reserved.