۳۰ آذر ۱۳۹۴
خاطرات شفاهی رادیو (۱۱)/ سخنرانیهای سیاسی قسمت اولدر اوج جنگ، درگیری های مسلحانه منافقین، اختلافات داخلی تند بین جریان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی و نیز اختلاف بین نیروهای راست و چپ که در آن ایام با تیتر خط سوم جریان د اشت. جریان خط سه در یک تعریف نانوشته جریان چپ تر و بنا به معیارهای آن روزها مترقی تر شناخته می شد. حمایت ضمنی آیه الله منتظری و بیت ایشان و نیز حمایت ضمنی مرحوم حاج سید احمد آقای خمینی از جریان خط سه از یک سو و جریان مقابل آن که بیشتر مستظهر به محوریت آیه الله مهدوی کنی و تا حدودی آیه الله خامنه ای بود، فضای سیاسی تند ولی مخفی را در اردوگاه داخل انقلاب ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی رادیو که پر مخاطب ترین رسانه بود، برنامه مهمی داشت بنام سخنرانی ساعت یک بعد از ظهر که در آن می شد این خط و خطوط ها به صورت نامرئی مشهود باشد. این تنها برنامه سیاسی داخلی بود. اخبار که در اختیار حوزه معاونت سیاسی بود و به مدیریت رادیو مرتبط نبود وتنها برنامه پر شنونده رادیو که قبل از اخبار ساعت دو بود و در بین سیاسیون موردتوجه ویژه بود، سخنرانی ها بود. برنامه «سخنرانی ساعت یک تا دو» بخش مهمی بود. از روزهای اول ورود به رادیو تمرکز سفارشات مثبت و منفی توسط مسئولانی که می دیدم در مورد سخنرانی بود. این نکته را هم باید توجه داشت که بیشتر مسئولان سخنران بودند و تلویزیون هم کمتر سخنرانی پخش می کرد. آن زمان جنگ بود و ساعت دو اخبار داشت و رادیو بسیار تعیین کننده بود. شاید تنها جایی که به سرعت مشخص کرد که رادیو یک مرتبه از نظر گرایش سیاسی متفاوت شده و معلوم شد که از این پس رادیو متعلق به جناح دیگری است، سخنرانی های ساعت یک تا دو بود. من البته صادقانه میگویم که جز این حوزه به عنوان یک آدم سیاسی، بقیه حوزه ها را اصلا به سیاست آلوده نکردم ولی مسوولیت مستقیم برنامه سخنرانی ساعت یک تا دو را در اختیار خودم گرفتم. یعنی اصلا برنامه سخنرانی را در زیر هیچ گروهی نگذاشتم و در دوران من اینگونه شد که گروه مستقلی به نام گروه سخنرانی درست کردم و در گروه سخنرانی هم مسئولی نگذاشتم وخودم مسئول آن بودم. دوستی بنام آقای بیرانوند بود که الان شنیدم بازنشست شده، خیلی پسر آرامی بود. ایشان را به عنوان مسئول اجرایی خودم در گروه سخنرانی گذاشتم ومسئول مستقیمش خودم بودم . هر روز ساعت 10، 11 صبح که میآمدم نیم ساعتی سخنرانی را مرور میکردم و لیستهایم را چک میکردم و از میان نوار سخنرانان یکی را انتخاب میکردم . در خیلی از موارد سخنرانی ها از شهرستانها می آمد و در خیلی از مواقع هم خودم ضمن هماهنگی با سخنران، گروه میفرستادم تا سخنرانی را ضبط کنند تا آماده پخش شود. گاهی هم اصلا به خاطر موضوعی که علاقمند بودیم در کشور مطرح شود سفارش سخنرانی می دادیم. به افراد مورد نظر می گفتیم که در این حوزه ما سخنرانی شما را پخش می کنیم. سخنران هم مهم نبود که در کجا حرف می زند، گاهی در یک مسجد کوچک محل حرف می زد و بی توجه به جو جلسه برای کل کشور حرف می زد و ما پخش می کردیم.
این برنامه گرچه یک ساعت از بیست و چهارساعت رادیو بود، ولی از نظر سیاسی رادیو را در بلوک بندی سیاسی متحول کرد و چشم سیاسیون مختلف داخلی به آن بود. البته زمان پخش شدن سخنرانیها هم خیلی مهم بود.قبل از برنامه پر بیننده اخبار در شرایط جنگی بود و روزها هم تلویزیون برنامه نداشت.
صادقانه اگر اعتراف کنم در این برنامه بیشتر سراغ کسانی که هم جناح سیاسی خودمان که آن زمان هم جناح دفتر امام تلقی میشدند، می رفتیم. سخنرانیهای حساسی را که در دعواها خیلی تعیین کننده بود پخش میکردم و یا آدمهایی که اصلا خیلی اهل سخنرانی نبودند ولی من دوست داشتم به نحوی در کشور مطرحشان کنم..
یک نمونه به یاد دارم از آقای غلامحسین کرباسچی که از نزدیکان مرحوم احمد آقا بود و در آن دوران تازه استاندار اصفهان شده بود با عنوان حجت الاسلام والمسلمین کرباسچی سخنرانی پخش کردم چون معمولا سخنرانی ها از روحانیون منتشر می شد و علاقه مند بودیم که از ایشان سخنرانی پخش کنیم و نمی شد به عنوان یک استاندار از او سخنرانی پخش کرد. از عنوان حجت الاسلام استفاده کردیم.
در ابتدای انقلاب مجموعه ای از روحانیون بودند که همان اوایل انقلاب لباسشان را درآوردند؛ مثل آقایان دکتر هادی و کرباسچی. این بحث سخنرانی ها خیلی بالا گرفت و چند بار به یاد دارم که احمد آقای خمینی ما را به دفتر امام خواست و در حقیقت نوعی تشویق می کرد که این خط را جلو بروید و خیلی خوب است. کار پخش سخنرانی آنقدر پر اهمیت شد که ملاک قضاوت در مورد عملکرد مان در بین سیاسیون شد. جریان خط سه و دفتر امام که تفکر مشترکی داشتیم تشویق و تقدیر می کردند و به همان میزان جناح راست که در مجلس بودند و حامیان قدرتمندی هم داشتند میانه خوبی با من نداشتند. اما واقعیت این است که به دلیل حمایت دفتر امام از کار ما، جرات این کارها را داشتیم. هیبت و جایگاه امام هم به اندازه ای بود که کسی نمی توانست به آن تفکر که جناح دفتر امام حامی آن بودند، کاری داشته باشند. مهمترین اتفاق سخنرانی ها مساله ای بود که رادیو به تشویق حاج احمد آقا روبروی رییس جمهور وقت قرار گرفت که در شماره آینده مطرح خواهم کرد. این نکته هم قابل توجه بود که به خاطر ارتباطات من و موافقت کلی آقای محمد هاشمی، مدیر عامل صدا وسیما هم در این امر دخالت زیادی نمی کرد.