۲۵ آذر ۱۳۸۳
فرق جوانان متدين قبل و بعد از انقلاب
نسل جوان متدين امروز با جوان متدين قبل از انقلاب راهي متفاوت مي پيمايند. در قبل از پيروزي انقلاب مساجد و محافلي که رفتارهاي سنتي داشتند و مدّاحان و حتي سخنوران کم سواد در آن بودند، همواره مورد نقد جوانان متدين بودند. دينداران جوان با تلاش خستگي ناپذير و در دوراني که سايه سنگين کمونيسم بر همه محافل دانشگاهي وجود داشت در به در به دنبال شريعتي، مطهري، خامنه اي و بهشتي و محمد تقي جعفري ها بودند که از محضر آنان در حيطه روشن فکري ديني بهره ببرند و با ارتجاع درگير باشند. آنها که به هر نحو ديدگاه هاي ارتجاعي را رواج مي دادند، و يا مدّاحي صرف مي کردند، حتي مورد استهزا جوانان متدين قرار مي گرفتند. حضور نسل جوان متدين مساوي بود با مبارزه با واپسگرايي. لذا شور و نشاط ناشي از دين همراه با روشنفکري و مبارزه با ارتجاع آنان را به رشد ديني قابل باوري مي رساند.
متاسفانه پس از انقلاب و به خصوص در سالهاي اخير، نسل جوان متدين در حوزه جريانات متحجر و احساساتي و واپسگرا تعريف مي شوند.
در بعضي از اين مجالس، جملاتي رد و بدل مي شود که واقعاً با روح اسلام منافات دارد. تلويزيون خيلي نشان مي دهد که جوانان متدين با اين اشعار و مداحي هاي غير منطبق با روح روشنفکري اسلامي به سر ريشه مي زنند. و با مثلاً جمله من رقيه اللهي ام، رشد مي کنند.
در نيمه شعبان امسال تابلوهاي دِ بيا آقا ديگه، و يا آقا مخلصيم در خيابانهاي تهران از مهدويت که يک اصل مترقي اديان است ياد مي کرد.
اينها فاجعه است. و براي آينده دينداري بسيار خطرناک. شايد در سنين احساسي آنان را پاسخ بگويد اما چون منطق و استدلال پشت آنها نيست، روز به روز جمعيت جوان دل زده از دين و ايمان فراوانتر، و حوزه متدينان کم رونق تر مي شود.
راهي براي نجات دين و رشد اسلام نيست، جز آنکه فضاي سخنان متقن و عقلاني ديني جاي اين وضعيت متحجرانه را بگيرد.
اين نکته بسيار پر اهميتي است که متاسفانه کمتر و يا اصلاً به آن توجه نمي شود.