۲۸ آبان ۱۳۹۹
توییت های سند نشده پارسال( قسمت دوم)
یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸. اینترنت قطع شده است. رعب آور است. فریده رفته دانشگاه. به شلوغی ها برخورد نکرده. شهرستانها خیلی درگیر هستند. چرا صدای مردم قبل از این خسارتها شنیده نمی شود؟ تدبیراصلا نیست. اینهایی که خواست منطقی وموردی مردم را فوری به تغییر نظام تغییر می دهند ، هم به مردم، هم به کشور و هم به تظاهر کنندگان ظلم می کنند. این یعنی تا نظام سقوط نکرده، موفق است. دوشنبه ۲۷ آبان ۹۸ یک سره موبایل توی دستهامان هست.انگاری فکر میکنیم ییهو اینترنت می اید.زندگی بی اینترنت، مثل رفتن زیر آب بدون ماسک هواست.حس خفگی. از یک تلفن خبرنگاری که نتش باز بود و توییت میزد شنیدم. خارجی ها خیلی غریبانه با خودشان حرف می زدند. موج دلهره در نوشته هاشان هست. بی خبری درد بدی است. بعضی ها در توییتر که فقط دست خارجی ها باز است حکومت را ساقط کرده اند و دارند مراکز داخل ایران را تقسیم می کنند. اینها در برآورده نشدن خواست موردی مردم خیلی مقصرند. خبرهای تلویزون های خارجی تکرار خبر های شنبه است. فقط تحلیل های خوب. متوسط. ضعیف. بد . بدون اطلاعات از داخل ایران.. کشته های این نا آرامی ها تلخ ترین بخش آن است. جوانانی که میانگین سن شان ۲۲ سال است. در این بار کشته های بیشتری قربانی این تظاهرات وخشونت ها شدند.تسلیت به خانواده هاشان. توی جلسه مجمع روحانیون شرکت کردم. هرچه گزارش در سیر مساله گران کردن بنزین می شنوم، بیشتر یقین پیدا می کنم که بی تدبیری در اعلام آن کرده اند.

۲۵ آبان ۱۳۹۹
توییت های سِند نشده
پارسال این روزها اینترنت قطع شد. روزهای تلخی بود. سندرم دست بی قرارم بی استفاده مانده بود. نه توییتی. نه اینستاگرامی. ییهو پرت شده بودیم به دنیای حجر. با کلی اخبارتلخ. اینها را همان پارسال و در همین روزها به روزنامه اعتماد دادم که کار کنند. چاپ نکردند. سه روز در همان حال وهوا توییت زدم. این روز اول: شنبه۲۵ آبان از کله سحر چه برفی شروع شده.اولین روز بعد گرانی بنزین. آخر شب دیشب با اخبار تظاهرات در مشهد و دیدن تصاویر آن خوابیده بودم. امروز را خدا بخیر کند. برف سنگینی آمده. ترافیک. فاطی توی راه مدرسه با هادی ۳ ساعت مانده. از مدرسه صبا به فایزه زنگ زدند که مدرسه تعطیل شده، سرویس نمیاد. پیاده راه افتاده توی آن برف برود مدرسه. که پیاده برگرداند دخترش را اخبار مختلفی از اعتراضات در فضای مجازی دیده می شود. آقای خاتمی هم توی ترافیک مانده. پیاده راه افتاده توی خیابان. شنیدم ملت خیلی گرم بودند . فقط تا جایی که می توانستند به روحانی…. به خاطر برف توی خانه مانده ام. خبرهای اعتراضات را می خوانم. فیلمها را می بینم.هی توییت مینویسم. هی پاک میکنم.وقتی خبر کشته شدن رسید، تنم میلرزید. نمیدانم چه بنویسم. هر چه فکر میکنم نمی فهمم چرا دولت نفهمیده شیوه بزن در رو در هیچ چی جواب نمی دهد. بی خبر. نیمه شب. ییهو. بی واریز قبلی یارانه.بنزین را گران می کنند که مثلا مردم کاری نتوانند بکنند؟ این شیوه بزن در رویی است. همسایه مان هنوز ماهواره دارد. پای تلویزیونهای خارجی نشستم.فیلم ها وخبر ها تکان دهنده است.خدا کند راست نباشد. هم تخریب ها خیلی بالاست و هم مقابله خیلی خشن. یکی از دوستانم اس ام اس زده که چی میشه؟ نوشتم هیچی. میگه تو همیشه میگی هیچی نمیشه. گفتم نشد. فقط کلی تخریب.تعدادی جوان معترض کشته و تعدادی دستگیر و موجی از نا امیدی

۱۹ آبان ۱۳۹۹
گاهانه‌های خودمانی
دیگر خاطرات گاهانۀ کرونایی نمی‌نویسم. آخر کرونا که ولمان نکرد. جزیی از زندگی‌مان شد. اگر باید خاطره بنویسیم، از زمان قبل خاطرات باید بگیم. ایام دیدن و رفت‌وآمد و لمس و بوسه و زیارت و فوتبال و دورهمی‌های خانوادگی. حالا گاهانه خودمانی می‌نویسم. هروقت حال‌وحوصله داشتم. بعد از انتخاب آقای بایدن، یک توییت زدم که ترامپ بد بود. بایدن فرصته. اما منجی نیست و از این حرف‌های دو پهلو. این را در گروه مجمعیون که اعضای مجمع روحانیون هستیم گذاشتم. بعد قبل از اینکه دیگران بگویند نوشتم یاد سخنرانی‌های آقای خاتمی در ایام ریاست جمهوری افتادم که درست نقطه اوج همیشه یک ولی و امایی می‌گفت . در سیاست ایران نمی‌شود غیر از این حرف زد. آن ایام یک جوکی درست شده بود که خود آقای خاتمی اولین بار برایم گفت. خانمی به محضر رفته بود. محضردار که دفعه پیش او را برای کسی عقد کرده بود، گفت سرکار خانم، پرید وسط حرف گفت، همسرم مثل آقای خاتمی بود. می‌گفت کارهای مهم انجام می‌دهم ولی انجام نمی‌داد. به توافق نرسیدیم. ولی بعد در تاریخ ماند که آرام‌ترین، کاراترین اقتصاد و بهترین روابط خارجی و بیشترین همکاری با قوای دیگر و رهبری و نهایتا آشنا شدن مردم با حقوقشان در دوران خاتمی اتفاق افتاد. از رفتن ترامپ خوشحالم. بیش از همه به تاریخ و تمدن آمریکا و ارزش‌هایی که از آمریکا می‌شناختند آسیب زد. به دنیایی که اجازه ورود دوباره به ترامپ نداد باید امیدوار بود. اما با اینکه قرار نبود رییس جمهور آمریکا برای ما فرق داشته باشد توی این چند روزه پایان انتخابات تا اعلام نتایج بدجور همه در ایران دنبال نتایج انتخابات آمریکا بودند. از شعارهای انقلاب،‌ آزادی و جمهوریت که خب، ولی استقلالش مانده بود که این توجه به انتخابات آمریکا کمی با نهادینه شدن استقلال منافات داشت. یاداشتی از خانم زنده یاد نادر ابراهیمی دیدم که اعتراض کرده بود به دخالت در متن نویسنده در ۳۰ سال پیش که نوشته بود قلبم را می‌بخشم به همه آنهایی که جنگیدند، آموزش و پرورش در پایه هفتم دیده خوب نیست که قلب نادر ابراهیمی برای همه آنهایی که جنگیدند بخشیده شود، صلاح دیده قلب ایشان را فقط به آنهایی که برای اسلام می‌جنگند، اهدا کند. خدا رحمت کند دکتر شریعتی را که می‌گفت برای خراب کردن هر حقیقتی، خوب به آن حمله نکن. بد از آن دفاع کن. اینها به نظر نمی‌رسد قصد دفاع از اسلام داشته باشند، راه ترقی را در یک جامعه نفاق‌زده در این کارها می‌بینند. اسلام را این نوع دفاع‌های متحجرانه نابود می‌کند. ضربه‌ای که اسلام از این نوع تفکرات و یا افرادی مثل طالبان و داعش خورد، از همه دشمنان تابلودار درطول تاریخ بیشتر بوده است. یک چیزی در ردیف روغن بنفشه و هاله نور و اینها در ورژن خارجی‌اش هم در آمریکا اتفاق افتاده بود؛ گروهی رفته بودند پشت در اتاق‌های شمارش رای، انرژی مثبت می‌فرستادند که یالا رای‌ها عوض شه. ماشالا کلنا ملاقلی. یادتان هست که در هفته گذشته روزانه بیش از ۴۰۰ نفر از کرونا پرکشیدند. ۴۰۰ تا.

8 4        ۱      3 7
© Copyright 2003-2023, Webneveshteha.com. All rights reserved.