۰۷ آبان ۱۳۹۳
کودتای مصر، آفریدگار داعش
تاکنون در مورد به وجود آمدن داعش نگاه های گوناگونی ایراد شده است که می تواند همه آن ها درست باشد. مهمترینش کمک غرب و عربستان سعودی و ترکیه بود که علاقمند بودند رژیم اسد را سرنگون کنند و این نیروها را کمک کردند تا آن ها قدرتمند شدند و پس از آن دیگر نتوانستند آن ها را مهار نمایند. این تحلیل بیشتر در مورد سیاست گزاران و مسئولان ایدئولوژیک و مدیران عملیاتی داعش صادق است که انگیزه های آنان دینی نیست و رفتار های آنان در چارچوب سیاست تعریف می شود. اما در مقابل تقریبا همه کسانی که باحوادث منطقه و رفتارهای داعش آشنا هستند، اعتقاد دارند که عمده نیروهای عملیاتی آنان افراد متدین و آرمان خواهی هستند که به نظر خودشان با اعتقاد و ایمان مبارزه می کنند. برای این مجموعه های اعتقادی باید تمهید عقیدتی اندیشید. آنها را هر چه بیشتر بمباران کنند، در عقیده خود راسخ تر می شوند و حتی وقتی که اربابان سیاست پیشه شان ناقوس پایان جنگ را بزنند، بنا به تجربه، آنان تازه کار خطرناکتر عقیدتی، تروریستی خود را آغاز میکنند. برای مهار این مجموعه عقیدتی باید راه های غیر تروریستی در مقابل آنان باز شود. به عقیده من کودتای ارتش در مصر یکی از عوامل پنهان و معنوی و یکی از انگیزه های رو آوردن نیروهای با اعتقاد داعشی به تروریسم بود. به تاریخ که نگاه کنیم، اساسا فاجعه اصلی به وجود آمدن نیروهای مومن سلفی تروریست در افغانستان بعد از کودتا علیه موفقیت پارلمانی اسلام گراها در الجزایر بود. وقتی در الجزایر علیه پیروزی دموکراتیک اسلام گرایان در به دست آوردن انتخابات شوراها کودتا شد و معلوم شد جریانات انقلابی و احیانا افراطی از راه مسالمت آمیز نمی توانند در قدرت شریک باشند، افغان العرب شکل گرفت وپس از آن نیروهای آماده و فداکار سرخورده از سراسر جهان عرب و به خصوص الجزایر راهی افعانستان شدند و طالبان و القاعده پایه گزاری شد. در حالی که اگر دنیا از ابتدا و در همان شوراهای شهری الجزایر، اجازه می داد که گروه های افراطی در جایگاه های مدیریتی قرار بگیرند، عملا آن ها را تبدیل به مجموعه های مسئول و پاسخگو می کرد ودنیا و آمریکا و جهان اسلام از ویروس جهالت و خشونت این همه آسیب نمی دید. نیروهای اسلامگرا درصورتی که سرکار می ماندند پارلمان الجزایر چاره ای نداشتند جز اینکه با حفظ شعارهاشان، بخشی از جامعه جهانی باشند. در برابر دولت و مردم پاسخگو باشند. خشونت های ضد مدنی را کنار بگذارند. و کم کم تبدیل به مسلمانان پای بند به اسلامی شوند که به جای نگاه سلفی خشونت بار، اسلام خدای رحمان و رحیم را رواج دهند.در ماجرای به وجود آمدن داعش هم بخشی از انگیزه نیروهایی که با اعتقاد دینی به داعش پیوستند را باید در کودتای مصر علیه اسلام گرایان جستجو کرد. مرسی و گروه اخوان المسلمین که با انتخابات در مصر به حکومت رسیدند کاملا خود را در موضع پاسخگو بودن قرار دادند. توسط آن ها جریانات افراطی امکان مهار شدن داشتند. در همان مدت کوتاهی که اخوان المسلمین و مرسی حکومت کرد آن قدر رعایت مصالح و سیاست های جهانی را کرد که مورد انتقاد خیلی ها قرار گرفت و حتی سفارت اسراییل را هم نبست. با تمام وجود علاقمند بود که خود را جزیی از جامعه جهانی نشان دهد. اما وقتی همین مقدار هم مورد قبول قرار نگرفت و ارتش علیه جریان اسلامگرا کودتا کرد، آغاز نهادینه شدن یک جریان افراطی کلید خورد. اتفاقی که به نسل جدید افراطی مسلمان ثابت می کرد که تنها در سایه افراط خشونت آمیز می توانید خود رااثبات کنید. و به نیروهای اسلام گرای افراطی انگیزه افراطی تر شدن داد. اگر داعش هم در سوریه و عراق به وجود نمی آمد، این افراطیون ظرفیت آن را داشتند تا از جای دیگر سر بر آوردند. درحالی که اگر تمام تلاش دنیا بر این متمرکز می شد که به اسلامگرایان مصری هم ثابت کنند که نسخه دموکراتیک تنها برای غربی ها نیست و به جای گزینه افراط می شود از راه صندوق رای به قدرت رسید امکان کنترل شدن آنها و نرفتن نیروهای اسلامگرا به آغوش افراطی گری فراهم می شد. در ماجرای کودتای مصر حداقل برای نیروهای اهل ایمان اسلامگرای افراطی داعشی ثابت شد که آنها به هیچوجه نمی توانند از راه مسالمت امیز در قدرت حضور داشته باشند و برای اثبات خودشان باید سر ببرند و جنایت کنند تا دیده شوند.این نکته مغفول ماجرای انگیزه بخشی از داعشی هایی است که گمان میکنند اهل عقیده و ایمانند. البته که متاسفانه هزینه معنوی و آبرویی این کار را باید مسلمانان بپردازند و به خشونت متهم شوند ولی انگیزه یابی این رفتارها خیلی مهم است…