۱۲ مهر ۱۳۹۹
خاطرات گاهانه کرونایی (11)
دور هم نشسته بودیم. یکی میگفت حس کسی را دارم که منتظر است کرونا از راه برسد و ما را ببرد و دنیا تمام شود. دیگری میگفت وا این چه حرفیه. من منتظرم کرونا تمام شود زندگی را از سر بگیریم. ناامیدان و امیدواران سرنوشتشان به کرونا بستگی پیدا کرده است.
با عجله زدم بیرون. روی پله دومی یادم آمد ماسک نزدم. برگشتم. زنگ. زنگ. در که باز شد، پریدم ماسکم را برداشتم. دقیقاً مثل کسانی که در طول این همه سال یادشان میرفت روسری را بردارند. ماسک چیزی در مایه حجاب اجباری!
وسط این کرونابازار جام ملتهای آسیا هم برقرار است. تفننی یک کری خواندیم برای پرسپولیس. استقلالیها خیلی جدی گرفتند. کلی فحش آبدار دادند. کلی رجز سیاسی خواندند که بابا مسعود از حق نگذریم استقلال تیم مظلومی است. من نمیدانم قضیهاش چیه؛ اما به قول اونایی که کامنت میذارن استراماچونی را برگردانید.
توی محلهای سه نفر را گرفته بودند. چهارمی خیلی بهش برخورد. همه اسم آنها را میآوردند. انگاری این نفر چهارمی وجود ندارد. هی میرفت جلوی کلانتری از همان حرفهایی میزد که آن سه رفیقش زده بودند. نمیگرفتندش. آن بزرگوار خیلی غصه خورد. حالا آنجلینا جولی درباره مبارزه با تبعیض بیانیه داده است. هیچی دیگه!
فوتیهای کرونا در ایران همچنان اطراف ۲۰۰ نفر در روز است. میگویند تهران فوق قرمز است. تقریباً همهجا قرمز شده است. خارجه هم کرونا اوج گرفته. عادت نکنیم که بیتفاوت باشیم.
یک زینب خانمی بود پارسال خیلی معروف شد. یادتونه؟ گفته بود هرکی نمیخواد جمع کند برود. جوکی برایم فرستاده بودند که بهخدا ایشان خیر ما را میخواسته. آن موقع که ایشان گفت جمع کنید بروید دلار ۱۳هزارتومان بود و الان 30هزار تومان. حلال بودی طلبیده بودند. واقعا سِر شدیم. سرعت رشد دلار. وضعیت بورس. کرونا. گرانی عجیب. دولت خبر خوش میدهد. مجلسیها دنبال واکسن و ماشینشان. ترمز اداره کشور بریده، هرچه همه میگویند ترمز بریده، رانندهها میگویند سرعت مقبول میرویم. اگر نفهمند ترمز بریده، سر پیچ میرویم ته دره. همه. رانندهها و مسافران. کاش قبل از پیچ بفهمند این بیترمزی همه را نابود کرده و میکند.
واقعاً نامردیه وسط رقابت انتخاباتی کرونا بگیری. ترامپ اعلام کرده خودش و خانمش کرونایی شدهاند. اگر جزئی از سیاست نباشد که بگوید من کرونامم گرفتم و سرومروگنده آماده ریاستجمهوریم و اگر بایدن را در اوج مناظرات کرونایی نکنند.
کرونا کم کشت، حالا در کنار مرزهای ما، بین آذربایجان و ارمنستان جنگ شده است. این جنگ بهسرعت به جنگ نیابتی تبدیل شده است. ای کاش مسئولان ایران بیطرف بمانند. ترکهای عزیز ایرانی و ارمنیهای خوب در دام احساسات قومی و مذهبی نیفتند. هرکس توان دارد در خاموشکردن این جنگ کمک کند.