۳۱ شهريور ۱۳۸۹
کتاب دا
قبل از زندان، یک روزی خانمم کتابی به نام دا که روی آن نوشته بود خاطرات سیده زهرا حسینی را به منزل آورد. توضیح مختصری داد که زندگینامه خانمی است که در جنگ بوده است. سر پر شور ما در آن روزها درگیر انتخابات بود. توجهی نکردم. مهرماه یک روز در زندان، وقتی عبدا... رمضان زاده از ملاقات با خانواده اش برگشت، چند تا کتاب منجمله کتاب دا را با خودش آورد. زندان در این ماههای آخر بهترین فرصت شد خاطرات خانمی بود که تمام دوران جنگ را از نزدیک درگیر جنگ بوده است. واقعا زیبا بود. هر ایرانی اگر این کتاب را بخواند بی اختیار سر تعظیم به پیشگاه چنین زنانی فرود می آورد که چه مقاومت قهرمانانه ای برای این آب و خاک کرده اند و نام این مرز و بوم را سرافراز نگه داشته اند. دختر پر شور و پر تلاشی که تا آخرین روزها در خرمشهر مانده و خودش پدر و برادر شهیدش را دفن کرده و به همه روحیه می داده است. شیطنت های زهرا حسینی که نشانه دختر بودنش هست، در کنار معجزه ی مقاومتی که از خودش نشان داده، او را بی شک به یک اسطوره ی تاریخی ایران تبدیل کرده است. هم خودش و هم خواهرش لیلا. در زندگی او، در قاموس مقاومت در برابر دشمن چیزهایی دیده شده که معمولاً در جنگ ها دیده نمی شدند. نمونه ی مهم آن، توجه به جنازه ی شهدائی است که در کنار قبرستان جنت آباد روی هم ریخته بودند و او و خواهرش دست بالا زده و جنازه های زنهای خرمشهری را که در ابتدای جنگ هر روز می آوردند را غسل می داده اند و دفن می کرده اند. از این کار تا با تفنگ در خط مقدم ایستادن. فعالان جامعه زنان، اگر انصاف داشته باشند باید زهرا حسینی را نمونه ی یک زن نمونه ی ایرانی به دنیا معرفی کنند و به وجود او افتخار کنند. هم خوب جنگیده و هم خوب روحیه داده و هم خوب زندگی کرده و مشکلات خانه و مادری را تجربه کرده است. کار تدوین آن را سوره مهر و به اهتمام خانم اعظم حسینی انجام داده است. در طول مطالعه آن در سوئیت 222 زندان اوین که در آن ایام با رمضان زاده، عطریان، صفائی فراهانی و سعید شریعتی هم اطاق بودیم، بارها گریه می کردم. به یاد مظلومیت مدافعان این سرزمین و این آب و خاک. هم سلولیهایم می فهمیدند که وقتی دمغ هستم به قسمتهای دردناک کتاب خاطرات خانم حسینی رسیده ام. نمی دانم ایشان کجاست ولی می دانم که هر جا هست، برای همیشه افتخار تاریخ ایران خواهد بود. توصیه می کنم حتما همه شما آن را بخوانید. واقعا خواندنی بود. استقبال فراوان از آن هم نشانه ی خوبی است که مردم ایران چقدر قدرشناس هستند. دا، به زبان کردی به معنای مادر است که نام این کتاب شده. 25/10/88