۱۰ شهريور ۱۳۸۵
مراسمی که همه بودند
دیشب مراسم سومین سالگرد روزنامه شرق بود. شاید به دلیل اهمیت جایگاهی که روزنامه شرق در عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور پیدا کرده است و مدیران اندیشمند و باهوش و کادر محتوائی نواندیش آن، در شرایط سخت فعلی کشور قابلیت و ظرفیت کم نظیری از خود ارائه کرده اند، در مراسم سالگشت تأسیس آن تقریباً همه چهره های تأثیر گذار جدی کشور حضور داشتند.
در بدو ورود با شمس الواعظین برخورد کردم، نگذاشت وارد سالن اصلی شوم و مرا با خودش به محوطه باز کنار سالن برد. از هوای خوب و گعده های گوناگون البته در فضای باز بهره بردم ولی از مراسم اصلی سالن بی بهره ماندیم.
اولین حلقه ای که برخورد کردم، آقای دولت آبادی، نویسنده نامدار کشور، محور آن بود. می گفت خودم را خانه نشین کرده ام. ناشرم در حال ورشکستگی است چون اجازه چاپ نمی دهند؛ اعلام کرده ام که تغییرات مورد نظر آنان را هم اعمال کنیم، ولی باز هم مجوز نمی دهند. اضافه شدن سحرخیز به آن جمع باعث شوخی و بحث در مورد حکم زندانی شدن او شد که اخیراً اعلام شده. رضا خاتمی می گفت که باید خود را برای اعتصاب غذای تو آماده کنیم که ظاهراً تصمیم اعتصاب غذا نداشت! به مصطفی تاجزاده تعارف کردند که بین شمس و سحرخیز بنشیند، قبول نکرد. مثل همیشه یک چیزهایی گفت که معمولاً چون صدای خنده ی مصطفی بلندتر از حرفهایش هست، مفهوم نشد. بر و بچه های سازمان مجاهدین انفلاب هم در حلقه ی دیگری بودند. بحث بود که آیا جمعیت این ها بعد از کنگره به یک مینی بوس رسیده یا همچنان به اندازه ی فولکس واگن است. محمد عطریان فر و رحمانیان و محمد قوچانی و جهانبخش، مدیران خوب روزنامه شرق با مهربانی سر میزها حاضر می شدند و خوش آمد می گفتند. گمانم بر این است که در کشور کمتر جلساتی پیدا می شود که این گونه همه در آن حضور یابند. افتخار این کار برای شرقیان مبارک است.
من به دلیل آن که می خواستم در مراسم عروسی دختر آقای عبدالعلی زاده، وزیر سابق مسکن هم شرکت کنم زودتر خداحافظی کردم. دیدیم سعید حجاریان که نه خوب راه می رود و نه خوب می تواند حرف بزند نزدیک در ورودی نشسته بود که خسته نشود. دیدن سعید با این حال زار برای دوستانش خیلی سخت است. از داخل سالن صدای مراسمی می آمد که گویا جوائزی می دادند. من هم منتظرم خبر اصلی مراسم سالروز شرق را در رسانه ها بخوانم. هوای خوب بیرون سالن و رفیق بد، بی آن که زغال خوبی در کار باشد، مانع از این شد که بفهمیم به چه کسانی جایزه دادند. دورادور مبارکشان باشد. حضور محمد رضا جلائی پور و دوستان جوان همراهش هم که سمینار دین و مدرنیته را برگزار کرده بودند و بیشتر آنان با شرق همکاری می کردند باعث شد تا بار دیگر یاد تلاش های کم نظیر آنان برای برگزاری سمیناری که همه خوبی هایش در اثر تلاش این دوستان بود بیفتم. راستی آقای کیمیائی، کارگردان نامدار سینما هم چه آدم افتاده و درویش مسلکی است. می گفت وقتی با آقای خاتمی در نیویورک بودیم، او هم در آن جا بوده و خاطرات آن ایام را بازگو می کرد. حاتمی کیا هم مثل همیشه محجوب و آرام نشسته بود. همسر آقای مهندس موسوی خوئینی و فرزندش هم آنجا بودند؛ پرسیدم خبری از ایشان ندارید، گفت نه.کاش زودتر آزادشود.
شرق، انصافاً روزنامه ای است که همه شاخص های یک روزنامه خوب را دارد. سالگرد تاسیسش مبارک و از گزند تعطیل و تعقیب مصون باشد الهی.