۲۶ مرداد ۱۳۹۹
خاطرات گاهانه کرونایی (7)
اوایل بهار که خیلی میخواستند اهمیت کرونا را بگویند، میگفتند فقط تابستان کرونا مرخصی خواهد داشت بعد از اول پاییز دوباره به سراغمان می آید. تابستان هم آمد و کرونا نرفت.
یک وقتی یکی از منبریهای یک شهر دیگری کوچ کرد به مشهد. پرسیدم چرا؟ گفت تو شهر شما میشود یک جوری منبر رفت که مردم بفهمند ضد انقلابم و پای سخنانم بیایند و حکومت نفهمد ضد انقلابیم و اذیت نکند. حالا همین شده رابطه ما با کرونا. یک جوری میآییم تو کوچه وخیابان. با ماسک، بی ماسک. خلاصه هم میخواهیم کار و اقتصاد و زندگی را بچرخانیم و هم کرونا نفهمد توی دست وپا هستیم. روزگاری شده است. مراقب باشید، خیلی نمیشود سر به سر کرونا گذاشت. گفته باشم.
میگویم وحشتناک است، خیلی وقته عدد فوتیهای روزانه سه رقمی است. فوری میگوید، این عدد اصلی نیست. خیلی بیشتر است. میگویم اوکی. ولی این عدد هم کم نیست. نزدیک به دویست نفر هر روز. یک جوری حرف میزند انگاری برای این دویست نفر نباید احترام قائل بود.
در دهه اول انقلاب آقای ولایتی خیلی میرفت کشور بورکینافاسو. کسی اسمش را نشنیده بود. حالا اسم دومینکن برای آمریکاییها مثل بورکینافاسو است. تنها کشوری که از قطعنامه آمریکا حمایت کرد. ترامپ ابرقدرت آمریکا را به وضعیت امروز رسانده است. این سرمایه ابرقدرتی و مهد دموکراسی و آرزوی همه جوانان، در دوران ترامپ آسیب دید.
اولین تاتر کرونایی را هم دیدم. اجرای قصههای شاهنامه بود. اما در فضای باز فرهنگسرای نیاوران، با فاصله و ماسک و ضدعفونی. یکی از اساتید عکاسی زیر عکس رعایت فاصله فیزیکی تاتر نوشته بود اگر پارسال این عکس را میگرفتیم سورئال بود. امسال جزئی از زندگیمان شده.
عالیجناب پاپ بیانیهای داده که در آن میگوید بیماری کوید ۱۹ نشان داد که بشر چقدر به یکدیگر وابسته است. یک نگاه مثبت به منفیترین پدیده تاریخ بشر معاصر. تنها اگر همه به هم کمک کنیم میتوانیم زنجیره کرونا را قطع کنیم. دوران همدلی و نیاز همه بشر به همدیگر.
مثل آدمی هستیم که روزهاست در کویر داغ مانده و در آرزوی آب. نباید تسلیم تشنگی شد. امید داشته باشید. زندگی کرونایی یا از بین میرود و یا ما راه سازگاری با آن را پیدا میکنیم. ولی چیزی که دوباره به دست نمیآید جوانی است. زندگی کردن و لذت بردنهاست. با حفظ پروتکلها جوانی را فدای کرونا نکنید.
واکسن روسی هم ظاهرا تقلبی از آب در آمد. میگویند به دختر پوتین هم تزریق نشده بلکه مشابهش بوده. از وقتی سری توی سرهای سیاست دارم هر چیزی را میتوانم احتمال بدهم. اصلا خود ویروس اینقدر شر و شیطان است که نتوانستهاند آن را بشناسند. چه رسد به واکسن. یک آقایی بود که به فرزندش تعلیمات دینی درس میداد. هی سوالات عجیب و غریبی از فرزندش میپرسید و میگفت جهت احتیاط. چون هیچکس نمیداند سوالهای شب اول قبر چه شکلی است. این ویروس منحوس صد جور علایم از خودش نشان داده. والا به مولا. کسی نتوانسته کشفش کند. تاکید مجدد: مراقب باشید.
این هفته سه چهار نفر از منبریهای تلویزیونی و حکومتی در مورد اختلاس و دزدیهای دوران امیرالمومنین حرف زدند. منم توییت کردم وقتی خودمان این قدر دور شدیم از علی، علیای میسازیم که نزدیک به ما باشد نه نزدیک به حضرت علی. چه میکند قدرت .