۱۶ خرداد ۱۳۹۶
سعودی ها بازنده قطع رابطه با قطر هستند.
مساله قطع رابطه عربستان و چند کشور عربی با قطر، گر چه به اعتقاد من طول نخواهد کشید و حل وفصل خواهد شد اما درکل قابل توجه است
این ماجرای سیاسی فرا تر از بحث منطقه ای است و برای همه سیاست در همه جا و در ایران هم قابل توجه است.
قطر کشوری است که بیش از دو دهه است که ضربه گیر کشورهای خلیج فارس است. قطر سیاست خارجه متفاوتی داشت. علاوه بر اینکه از همه کشورهای منطقه زودتر روابط دیپلماتیکش با اسراییل اشکار شد،اما همیشه بر خلاف سیاست کشورهای عربی، مواضعی خلاف جریان مسیر اب داشت. این سیاست قطر خیلی به منطقه کمک می کرد. حماس وقتی از اردن بیرون رانده شد، قطر پذیرفت که میزبان آنها باشد. وقتی سوریه ناامن شد، خیلی از مخالفان به آنجا رفتند.
طالبان و القاعده که در افغانستان سرکوب شدند و افغانستان اشغال شد، گمان می رفت ماجرای طالبان تمام شده است. در زندان گوانتامو بازجویی های پیچیده صورت گرفت. اما باز هم طالبان و القاعده در افغانستان عملیات داشتند و ماجرا تمام نشده بود. به پیشنهاد کرزای قرار شد با طالبان مذاکره شود، دو طرف پذیرفتند که قطر محلی باشد که طالبان در آن دفتر باز کنند و امکان گفتگو با طالبان امکان پذیر باشد.
سالها پیش وقتی در لبنان بین گروههای مختلف بن بست ایجاد شد، باز قطر کشوری بود که همه گروههای لبنانی قبول کردند که در آن کشور جلسه برگزار کنند و مشکل لبنان حل شد.
درمورد داعش هم برخورد آرام کردند.
در حوزه فرهنگی هم قطر طرفدار اسلام سیاسی بود و با اخوان المسلمین رابطه داشت. حتی این رابطه را بعد از سقوط مرسی در مصربا اخوان ادامه داد.
هر کدام از این سیاست ها البته که باعث خشم بخشی از کشورهای منطقه می شد. اما همه اینها به اصطلاح ایرانی اش سوپاپ اطمینان بود برای کشورهای خلیج فارس.
رهبران سابق عربستان سعودی گویااین را می فهمیدند و اعتقاد داشتند باروابط خوب باقطر، می توانند بسیاری از خطرات را با سیاست های قطر حل وفصل کنند و از این دریچه استفاده نمایند.
اما سیاستمداران جوان و بی تجربه عربستان گمان کردند که چون پول دارند و با آمریکا دوست شده اند، به این دریچه نیاز ندارند، دنبال بهانه گشتند تا روابط با قطر را قطع کنند تا منطقه را یک دست کنند.
سیاست یک دست کردن و راه نفس کش نگذاشتن برای مخالفان و حتی تروریستها مشکل سیاسی منطقه را حل نمی کند.در یک سیاست سلیم باید از این دریچه استقبال کرد. حالا که قطر چه براساس سیاست خودش و یا سیاست جمعی و منطقه ای حاضر شده این رفتار را دنبال کند، باید از آن به صورت پنهان حمایت کنند.
به سه دهه پیش برگردیم. غربی ها و سکولارها در الجزایر وقتی دیدند که اسلامگرایان در انتخابات شهرداری پیروز شدند، علیه آنان کودتا کردند. نتیجه اش این شد که میلیونها الجزایری کشنه شدند و بنای افغان العرب و طالبان و القاعده را نیروهای ناراضی الجزایری گذاشتند. اگر در آن موقع می پذیرفتند که شهرداری ها در اختیار اسلام گراها باشد وطبعا آنها را پاسخگو می کردند، مسیر خشونت و اسلام و دنیای غرب و افغانستان و عراق به گونه دیگری بود.
قطع رابطه با قطر از این لحاظ می تواند به ضرر عربستان باشد.
خدا کند قطر از ابزارهای گسترش خشونت استفاده نکند و منطقه نا امن نشود. اما قطر دو ابزار مهم برای به هم ریخته گی منطقه دارد.
یکی اینکه می تواند از این نیروهای انقلابی و حتی تروریست که قطر آن ها را در چارچوب نگه داشته بود، آزاد کند و از آنان بخواهد که منافع سعودی و دوستانش را به هم بریزد.این یک خطر جدی است.
ابزار دومی که قطری ها دارند تلویزیون الجزیره است. اساس قدرت این سه دهه ی قطر، داشتن این تلویزیون است. وقتی که این تلویزیون کارش را آغاز کرد و اولین تلویزیون نسبتا بی طرف منطقه بود که با سرمایه گزاری زیادی انجام شد.
این تلویزیون رسانه همه دنیای عرب شد و اصلی ترین قدرت قطر. رهبران بزرگ دنیا مثل بوش و یا رهبران کشورهای اروپایی به خصوص در ایام جنگ امریکا و افغانستان هر وقت با امیر قطر ملاقات می کردند از الجزیره صحبت می کردند و امیر هم خیلی شیک می گفت که رسانه ها آزادند. رهبران عرب از الجزیره خیلی دل پر داشتند. گاهی هم ابراز می کردند. حتی ایران هم در یک برهه ای خبرنکارش را اخراج کرد . اما قدرت قطر بود. در این ماجرای قطع رابطه اگر طول بکشد، نقطه آسیب پذیرسعودی ها، تلویزیون الجزیره خوواهد بود.
امید وارم این اختلافات منطقه ای با گفتگو حل و فصل شود.
عربستان سعودی هم تنها یک نقطه قوت دارد، جیب گشاد. اما پول و رشوه کوتاه مدت جواب می دهد.
درمجموع این قطع رابطه با قطر اگر چه به ایران ربطی نخواهد داشت امایقینا به توسعه و رشد تروریستها منجر خواهد شد. رفتار سعودی ها در میزبانی از ترامپ فضا را برای تروریستها باز تر کرد. آن رفتار تحقیر آمیز بود و بر موج این تحقیر داعش می تواندسوار شود.