۳۰ فروردين ۱۳۹۵
خاطرات شفاهی رادیو (20)/ نواهای مذهبی
مساله نواهای مذهبی و سیر آن هم یک اتفاق قابل توجه است. در سالهای اولیه دهه شصت در رادیو از مداحان و مداحی ها استفاده نمی شد. مرحوم صبحدل مدیر برنامه های مذهبی ما در رادیو بود. خودش، هم جنس صدای خوبی داشت و هم آدم خوش فکری بود که قبل انقلاب در حسینیه ارشاد که پاتوق روشنفکران دینی آن زمان بود، کارهای نواهای آنان را انجام می داد و اذان معروف و قشنگی داشت. آن موقع اصلا رسم نبود که مراسم روضه خوانی و مداحی ها را از رادیو و یا تلویزیون پخش کنند. وقتی مرحوم صبحدل جنس صدای خوبی را می دید، از آنها دعوت می کردیم استودیو که برنامه ضبط کنند. حتی برای دعاهای بعد از اذان هم برنامه های استودیویی با رعایت موسیقی لحن و صدا ضبط می شد. فضای مترقی مذهبی در آن ایام به نحوی بود که یک بار ما در رادیو دعای ندبه را با صدای مرحوم شیخ احمد کافی پخش کردیم، مورد اعتراض شدید قرار گرفتیم. چون مرحوم کافی با دکتر شریعتی میانه خوبی نداشت و در فضای انقلابی آن ایام ، مورد قبول جریان مذهبی حاکم نبود. دعاهای بعد از نماز و مناسبت های خاص هم در آرشیو وجود نداشت و مرتب تولید می شد. صدای شیخ حسین انصاریان آن روزها خیلی در میان مذهبی ها در بورس بود. شخصا هم خیلی صدایش را دوست داشتم. در آن ایام کلی کار از ایشان در استودیو ضبط کردیم. معمولا با عده ای از همراهانش می آمد و در استودیو مثل اینکه در مسجد است، با همراهی و پا منبری بقیه برنامه ضبط می کردیم. وقتی هم نوار تمام می شد، همه استپ می دادند و وقتی نوار بعدی گذاشته می شد با همان حرارت و حال دعا، با دوستان برنامه را ادامه می دادند. فهم اینکه در ایام جنگ و سالهای اوایل بعد انقلاب چقدر معنویت در جامعه زیاد بود و برنامه های مذهبی ما یکی از پر شنونده ترین برنامه ها بود، شاید برای خیلی از افراد نسلهای جدید دشوار باشد. واقعا یکی از پر شنونده ترین برنامه ها دعای کمیل رادیو بود. من باور داشتم که دعا را نباید در فضای استودیویی ضبط کرد. ولی مرحوم صبحدل می گفت شان مخاطبان رادیو این نیست که صدای غیر منظم داخل مساجد پخش شود. گاهی البته این قاعده به هم می خورد. یکی از خاطرات به یادماندنی ام در این مورد مربوط به وقتی است که در بحبوحه جنگ شهری، آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ بود. در یک خطبه ای در اول ماه رمضان از مردم خواست که برای پایان موشک پرانی و جنگ شهری و نشان دادن روحیه مقاوم، آن سال روز قدس متفاوتی ایجاد کنند. تمام فعالیت تبلیغاتی ما براین مساله متمرکز شد. شب جمعه قبل از قدس زنگ زدم به آقای شیخ حسین انصاریان. شب های جمعه در مهدیه دعای کمیل خوانده می شد و خیابان ولی عصر از کثرت جمعیت بسته می شد. ایشان را نیم ساعتی قبل از شروع برنامه تلفنی در دفتر مهدیه پیدا کردم. گفتم هفته آینده شب قدس سرنوشت ساز است. میخواهیم دعای کمیل شما را پخش کنیم و می دانید که چقدر موثر است. از ایشان خواهش کردیم که دعای کمیل آن هفته را جوری بخواند که انگاری در هفته بعد خوانده می شود و ما در شب قدس داریم برنامه دعای کمیل را زنده پخش می کنیم. ایشان هم سنگ تمام گذاشت. بعد دعا با هم صحبت کردیم. می گفت کلی یادداشت وسط برنامه به من دادند که روز قدس هفته بعدی است و اینکه شما میگویید فردا در راهپیمایی شرکت می کنیم اشتباه است. ولی معظم له به روی خودشان نیاورده بودند. صدای شیخ حسین انصاریان از برنامه های پر مخاطب در کشور و به خصوص در جبهه ها بود. شبهای جمعه از تمام سنگرهای خط مقدم از رادیو دعای کمیل پخش می شد و خیلی از بلندگوهای مناطق جنگی نیز دعای کمیل پخش می کردند. آقایان رستگاری و صالحی خوانساری هم دو نفر دیگر بودند که دعاهای کمیل شان در آن سالها از رادیو پخش می شد. مرحوم صبحدل وسواس عجیبی در مورد نواهای مذهبی داشت. خیلی ها می خواستند که صدایشان در برنامه های مذهبی پخش شود ولی آقای صبحدل موافق نبود. من گاهی صبح ها از میدان ارک که مرکز رادیو بود به منزل آقای فلسفی در خیابان ری می رفتم. روزها یکی دو ساعتی ایشان در این منزل می نشست و منبری های تهران می آمدند و گعده آخوندی و منبری داشتند. یک روز آقای فلسفی زنگ زدند و گفتند امروز جمعی از آقایان منبری ها اینجا هستند و می خواهند صحبتی با شما داشته باشند. میخواستم با آقای صبحدل بروم که امر فرمودند تنها بیایم. فکر کردم که به خاطر مخالفت های قدیمی منبری های تهران با حسینیه ارشاد، از همراه بردن صبحدل خیلی استقبال نکنند. پیکانم را سوار شدم و رفتم. چند نفر از منبری هایی که بیشتر جنبه روضه خوانی آنان و صدای خوششان معروف بود، آنجا بودند. همه شان گله مند بودند که چرا مجالس آنان در رادیو پخش نمی شود. من هم با اعتماد به نفس متکی به رسانه، پاسخ دادم که دعاهایی که در استودیو ضبط شود و مورد قبول فنی باشد قابل پخش است. خیلی پایان جلسه خوش نبود. اما یکی دو نفر از آنان قبول کردند و آمدند و در استودیو برنامه ضبط کردند. اصلا گویا خیلی خلاف شاُن رادیو و مردم بود که مداحی مداحان و یا روضه خوانی و سینه زنی از آنان در رادیو پخش شود. تصور اینکه یک روزی رادیو تلویزیون عرصه جولان مداحان باشد، در آن روزها دشوار بود. در مورد موسیقی هم در روزهای عزاداری فقط موزیک عزا پخش می شد و یا سرودهای بی موزیک. در تلویزیون هم به ندرت سینه زنی های خیابانی و مسجدی پخش می کردیم. حداکثر برنامه های فولکلوریک تولیدی مثل سینه زنی های بوشهر و خوزستان که شکل ویژه ای داشت، به عنوان یک کار تولیدی پخش می شد. خاطرات دیگری هم از نواهای مذهبی دارم که بعدا خواهم گفت.