۰۷ اسفند ۱۴۰۰
خاطرات دوران اصلاحات (۲)۲۰ / مرداد / ۷۶
امروز دفتر رئیسجمهور را از محسن هاشمی، رئیس دفتر آقای هاشمی رفسنجانی تحویل گرفتم. محسن هاشمی قصد داشت بخشی از تجربیاتش را به من منتقل كند. ماهواره تازه به ایران آمده بود و اتاق استراحت رییس جمهور و اتاق رییس دفتر ماهواره نصب کرده بودند. آقای رفسنجانی ظهرها برای ناهار و نماز و چرت عصرانه یکی دو ساعتی به این اتاق استراحت میرفتند.محسن راجع به تنظیم کانالهای ماهواره توصیههایی ویژهای کرد. درباره خُلقوخو و شیوه كار پدرش میگفت: این اواخر نامهها و پیامهای امضا شده خارجی آقای هاشمی برای … فرستاده میشد و در صورت عدم توافق با مضمون این نامهها و پیامها، متن برای اصلاح از طریق وزارت امورخارجه عودت داده میشد و دیگر اینکه آقای هاشمی خواستههای آقای خامنهای را به نام خودش عملی میكرد تا مشخص نشود كه از جانب رهبر تحتفشار بودهاست.
راهکار به ما نشان می داد.(اگر چه ما آن زمان سر پر بادی داشتیم.)
نكته دیگر اینكه هاشمی در جلسات در قسمت اول که صاحبان مجلس گزارش میدهند و کسی توجه نمیکند با دقت تمام به اظهار نظرها و گزارشها گوش میداد و از آمار و ارقام گزارششده در سخنرانیهایش بهرهمیگرفت و اینطور نشان میداد که به آمار مسلط است.
در محیط كار احساس غربت میكنم. هیچكس را نمیشناسم. دوستان نزدیک كه مدتها در ستاد آقای خاتمی با یكدیگر همكاری كرده بودیم، به دلائل مختلف از جمله …..، هیچ مسؤولیتی ندارند و بدون آنكه صریحا ابراز و گلایه كنند تلخ و قهرآمیز رفتار میكنند. آقای خاتمی، دوست مهربان و صمیمیام، هم رئیسجمهور شده و هنوز لحن مناسب برای گفتوگو و ارتباط برقرار كردن با او را پیدا نكردهام. بعلاوه، هنوز نتوانستهام از شوك مخالفت وزارت اطلاعات با انتصاب من به ریاست دفتر رئیس جمهور خارج شوم. اداره كلاطلاعات مشهد علیه من شایعه پراكنی میكند. هنوز نیامده در محیط كار پچپچهایی میشنوم. سعی میكنم لبخند بزنم اما در درون عمیقا آزرده و از هم پاشیدهام. چه شروع سختی!
سهشنبه ۲۱ / مرداد / ۷۶
وزرای پیشنهادی آقای خاتمی طی نامهای به مجلس معرفیشدند. جلسهای برگزار كردیم و برای آرام كردن جوتندی كه علیه وزرا در مجلس وجود دارد؛ برنامه ریزی كردیم؛ قرارشد آقای خاتمی در مصاحبهای تلویزیونی دلایل انتخاب وزرا را بگوید.
در روزنامه اطلاعات امروز آقای جلالی خمینی امام جماعت سرشناس شرق تهران پیام تبریکی به مناسبت انتصاب من داده است. دلگرم شدم.