۱۱ بهمن ۱۳۹۹
خاطرات دهه فجر ۵۷ (1)بخشی از خاطرات من در روز دوازده بهمن ۵۷
روز ۱۲ بهمن اولین کاری که کردم با فهیمه به خانهی آقاجان رفتیم. همهی خانواده دور هم جمع شدیم، قرار بود با تلویزیونی سیاه و سفیدی که همان روز برای اولین بار به خانه ما آمده بود سخنرانی امام را ببینیم. برنامه شروع شد، هواپیما را نشان داد و بعد امام که از پلهها پایین میآمد. در خانهی ما هم تلویزیون تابو بود و هم امام، مادرم نمیدانست ابراز احساسات بکند یا نه.
روز بعد که تلویزیون را روشن کردیم به جای امام، آقای هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد. این اولین باری بود که تصویرایشان را میدیدم. دو، سه روزی از آمدن امام میگذشت که شهید هاشمی نژاد، دایی ام گفت، میخواهد به دیدن ایشان برود. من و فهیمه وبا ژیان و دایی هم همراه با خانواده سوار پیکان خودشان شدند و به سمت تهران راه افتادیم. شب را در شاهرود ماندیم، محلیها که فهمیدند آقای هاشمینژاد همراهمان است جلسهای ترتیب دادند و دایی هم منبر مفصلی رفت و اخبار روز را به آنها رساند.
ادامه دارد