۲۷ فروردين ۱۳۸۴
صندلی وسوسه انگیز ریاست تربیت بدنی
وزرشکاران و بهطور مشخص فوتبالیستها از مشهورترین آدمهای هر کشوری هستند. این واقعاً معجزهی این بازی است. یادم هست بعد از ماجرای برد تاریخی ما در بازیهای مقدماتی فوتبال در استرالیا که منجر به رفتن تیم ملی ایران به جام جهانی شد، یک روز اعضای تیم فوتبال به دیدار آقای خاتمی آمده بودند. جالب بودکه همهی کسانی که در ریاست جمهوری هر نوع کاری داشتند، به نحوی سعی میکردند که سری به محل ملاقات بزنند. یا در قبل و بعد ملاقات فوتبالیستها را ببینند. از کارمند اداری تا باغبان و آبدارچی و تلفنچی و منشی. آن هم در محلی که همیشه پر از وزیر و وکیل و رئیس است و هیچ کس هم از داخل اطاقش برای دیدن آنها حتی سرک نمیکشد.
شاید به دلیل این محبوبیت، صندلی ریاست سازمان تربیت بدنی کشور همیشه وسوسه انگیز است. آقای غفوریفرد، آقای هاشمی طباء، آقای مهرعلیزاده سه رئیس سازمان تربیت بدنی بودند که پشت سر هم ریاست این سازمان را برعهده گرفتند و هر سه هم کاندیدای ریاست جمهوری شدند!. آن دو نفر که رأی نیاوردند. حالا خدا کند آقای مهرعلیزاده رأی بیاورد! ما که بخیل نیستیم.
ولی واقعیت این است که وقتی فوتبالیستها برای بازی محبوبیت دارند، این به معنای آن نیست که نظر آنها حتی در سیاست با همان محبوبیت مورد قبول مردم است. اصلاً این نوع بهره برداریها از قهرمانان کار نادرستی است. خود آنها هم باید دخالتی در این مسائل نکنند. گرچه بیآنکه دخالت کنند هم مورد بهره برداری تبلیغاتی قرار میگیرند.
در همان جلسه علی دایی به آقای خاتمی گفت که من در انتخابات 76 اصلاً اظهار رأی نکرده بودم ولی مرتب در روزنامههای مینوشتند که من طرفدار رقیب شما هستم. آقای خاتمی هم گفت شما در هر صورت، عزیز هستید. دایی میگفت هر چه هم تکذیب میکردم کسی محل نمیگذاشت!
حالا هم در آستانهی انتخابات چه خوب است که نه ورزشکاران از کسی حمایت کنند و نه سیاستمدارن از آنان بخواهند که حامی آنها باشند.