۲۵ شهريور ۱۳۸۶
انتشار در: خبرگزاری ایسنا
دومين ميزگرد گفتوگوی اديان در ايسنا
در دومين ميزگرد گفتوگوي اديان كه با حضور نمايندگاني از آيينها و دينهاي زرتشت، يهود و اسلام كه به مناسبت هفته گفتوگوي اديان و در روز هفدهم شهريور ماه در ايسنا برگزار شد، نمايندگان اديان تاكيد كردند كه گفتوگوي اديان را به معني همكاري با اديان بايد در نظر بگيريم و هدف بايد نشستن اديان بر سر ميز گفتوگو باشد.
به گزارش خبرنگار سرويس اديان و تمدنهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «آرش آبايي» كه در اين ميزگرد به نمايندگي از دين يهود حاضر شده بود، در تعريف جايگاه مفهوم گفتوگو در اين دين گفت: گفتوگو در دين يهود با اديان ديگر متفاوت است؛ زيرا در زمان به وجود آمدن و شكلگيري اين دين، دين ديگري به صورت امروزي وجود نداشت و اگر دين زرتشت را به عنوان دين قبل از يهوديت بدانيم، از نظر تاريخي حداقل يهوديت در گستره تاريخي – جغرافيايي خود از آن سخني نگفته يا از آن خبر نداشته است؛ بنابراين گفتوگو با اديان ديگر در يهوديت، يعني يهوديت قبل از دوران تلمودي و در زماني كه اسلام و مسيحيت شكل نگرفته بودند، معنا نداشته است.
وي افزود: پس جهان كفر در برابر يهوديت بوده است و يهوديت گرايشي به گفتوگو با جهان كفر هم معمولا نداشته، مگر آن كه آنها گرايش به يهوديشدن نشان ميدادند. بعدها كه قدرتهايي در اطراف يهوديان شكل گرفت و اديان ديگري به وجود آمدند كه مشخصا منظور اسلام و مسيحيت است، باز هم يهوديت هيچ گاه دعوت به گرويدن به اين دين و گسترش نداشته است . گفتوگو براي يهوديان آن دوران، بيشتر جنبه سلبي داشته است تا ايجابي؛ بنابراين جنبه ابلاغي يا دعوت نداشته و جنبه صرفا دفاعي از خود داشته است و در تبيين اين بوده كه ما يهوديان تا چه حدي و به چه شكلي ميانديشيم و حداكثر دعوت به صلح و آرامش بوده است .
آبايي در ادامه با تاكيد بر اين كه فقه يهود، آن چنان محتوايي درباره گفتوگو ندارد، اظهارداشت: با توجه به اتفاقاتي كه در طول تاريخ افتاده است، تا ۲هزار سال پيش كه يهوديان از اورشليم و سرزمين مقدس تبعيد شدند، عمده هدف يهوديت حفظ خود بوده و به جاي اين كه به گسترش و ارائه دين خود به ديگران بپردازد، به بقاي خود ميانديشيده است؛ از اين رو هرگز به سمت گفتوگو نرفت، مگر اين كه براي حفظ خود يا دفاع از مقدسات خود مجبور شده باشد. فقه نيز يهود نيز بيشتر جنبه محافظهكارانه داشته و همواره ترس از معاشرت با غيريهوديان در آن وجود داشته است؛ زيرا از آنجا كه يهوديان در اقليت بودهاند و قدرت از آن غيريهوديان بوده، اين آيين هميشه در جوامع مختلف در موضع ضعف بوده است و فقه يهود سعي كرده اين معاشرت با غيريهود را كم كند؛ چنانكه بيشتر احكام و آداب غذا خوردن، حلال و حرامها، ازدواج و معامله به شكلي تنظيم شده كه فرد يهودي تا آن جا كه ممكن است، با بيگانگان مراودهاي نداشته باشد و اگر مراودهاي هم دارد در آن علاقهاي پيش نيايد تا در نهايت به غيريهودي شدن منجر نشود.
وي گفت كه دليل اين امر اين بوده كه هميشه قدرت و اكثريت جمعيتي از آن غير يهوديان بوده است.
آبايي تصريح كرد: يهوديت در اين زمان خود را در عرصه جنگي نابرابر ميديد؛ از اين رو كمتر به دنبال اين بود كه طرف مقابل را دعوت كند، هر چند در موارد بسيار جزئي، امكان اين امر وجود داشته است؛ پس فقه يهود بيشتر جنبه تدافعي و واكنشي نسبت به مساله گفتوگو داشته ، اما به هر حال يهوديت در مقاطعي از تاريخ، بقاي خود را در گفتوگو در جهان يافته است.
نماينده دين يهود در ادامه با بيان اين كه پس از ظهور اسلام و مسيحيت ، يهوديان در دو گستره سرزمينهاي اسلامي و مسيحي قرار گرفتند و اين امر آنها را به گفتوگو وادار ميكرد، افزود: هر چند قبل از آن كه اسلام به ايران بيايد، يهوديان ايران لاجرم با زرتشتيان گفتوگوهايي داشتهاند، اما اين امر ثبت نشده يا من نديدهام؛ ولي بعد از آن چون اسلام دين غالب بر كل منطقه شرق شد ، يهوديان كه با مسلمانان رو به رو بودند، با آنها گفت و گو كردند، تا امتيازي رد و بدل كنند و به هر حال خود را مستقر كنند، همچنين در سمت مقابل آنها با مسيحيان رو به رو بودند كه باز هم سعي كردند از همين طريق گفتوگو با آنها كنار بيايند و بتوانند جامعه خود را حفظ كنند.
وي در عين حال تصريح كرد كه در آن مقطع اسلام و مسيحيت، اديان گسترش يابنده و ارشادي و تبليغي بودند و يهوديت به دنبال چارهاي در اين ميان بود كه به شكلي با آنها كنار بيايد و بقاي خود را حفظ كند ( كه بايد اذعان كرد هميشه در اين حيطه موفق نبوده، گذشته از آن كه گاه اجبار و زور در زمانهايي به جاي گفتوگو حاكم بوده است).
آبايي در ادامه با خاطرنشان كردن اين امر كه گفتوگوي اديان به شكل امروزي شايد حدود ۵۰ سال است كه سابقه دارد، اظهار داشت: پيش از اين، اين تعاملها به نفس گفتوگو و شناخت، كمتر ميپرداخته است. تا قبل از قرن معاصر، يك جنگ نانوشته براي افزايش تعداد پيروان و گسترش قلمرو نفوذ ميان اسلام و مسيحيت وجود داشت و يهوديت هم به طور ناخواسته در اين فضا تحت فشارهايي قرار مي گرفت؛ اما همان گونه كه اكثر كشورها تا دو يا سه قرن پيش به دنبال تسخير كشورهاي همجوار و كسب جمعيت و قدرت بيشتري بودهاند و امروز با وجود سازمان ملل و تثبيت مرزها، اين كشمكش ها تقريبا فروكش كرده است، اديان بزرگ هم تا حدي از نظر گستره جغرافيايي و جمعيت پيرو، به ثبات تقريبي رسيدهاند.
وي ادامه داد: به خاطر همين تغيير شرايط است كه شكل جديد گفتوگو ميان اديان هم تغيير كرده است. اين كه شكل گفتوگو چگونه است، در اديان مختلف متفاوت است، اما به طور كلي در گفتوگو به دنبال اين هستيم كه نكات تنشزاي درونديني نسبت به اديان ديگر را بيابيم و بررسي كنيم چگونه ميتوان آنها را حذف يا تعديل كرد و يا حداقل مسكوت نهاد.
نماينده دين يهود در اين ميزگرد با يادآوري اين كه در بطن هر ديني به لحاظ شرايط تاريخي و جغرافيايي، و بيشتر براي حفظ حريم آن دين و مصون داشتن آن از خطرات، بخشهايي به صورت احكام يا اعتقادات در نفي اديان ديگر وجود دارد، گفت: امروز در گفتوگوهاي بين ديني، ما با يافتن ريشه اين نكات تنش زا، به دنبال كمرنگ كردن اختلافها هستيم و يا اين ميخواهيم به طور متقابل، نقاط اشتراك را آن قدر پررنگ و با اهميت جلوه دهيم كه صداي اختلافات و تنشهاي تاريخي و ديني كمتر شنيده شود؛ اما قبل از آن، شناخت لازم است. تقريبا ميتوانم بگويم گفتوگو هنوز شكل نگرفته، زيرا ما در گفتوگو چيزي را مبادله ميكنيم، اين در حاليست كه اديان شايد هنوز به سطح مبادله فكري نرسيدهاند و اكنون صرفا شناخت اديان حاكم است.
آبايي همچنين با تاكيد بر تعيينكنندهبودن هدف گفتوگو در موفقبودن به گفتوگو نشستن اديان، تصريح كرد: اگر در گفتوگو، هدف، شناخت باشد، در كليه سطوح جامعه (مردم عادي و نخبگان) قابل طرح است. نظر به اين كه متفكران اديان لاجرم مطالعه ديني دارند، پس در گفتوگو بيشتر به شناخت سطوح پاييني جامعه از اديان مختلف براي آمادهسازي بستر اجتماعي احتياج داريم. لايههاي ارتدوكسي اديان معمولا اهل نشستن پاي ميزهاي گفتوگو نيستند و ميانديشند آنچه آنها دارند، كامل است و چيزي براي شنيدن از سوي مقابل وجود ندارد، مگر اين كه بخواهند طرف مقابل را به سوي دين خود دعوت يا حداكثر از دين خود در برابر اعتقادات غير، دفاع كنند؛ از اين رو بيشتر لايههاي ميانهرو ديني به دنبال شناخت متقابل و گفتوگو هستند.
اين پژوهشگر دين يهود در ادامه تاكيد كرد: اما پس از طي مرحله شناخت، اگر قرار است گفتوگويي انجام شود، بايد در سطحي انجام شود كه طرفين، قدرت لازم را از جانب دين خود داشته باشند؛ مانند سفير كشوري كه قدرتهايي به او تفويض شده تا در خلال گفتوگو، اگر تصميمي اتخاذ شود، لاجرم دولت متبوعش آن را پذيرفته است. در سطح گفتوگوي بين اديان نيز اگر روزي انجام شود، كساني بايد پشت ميزهاي گفتوگو بنشينند كه حاصل مبادلات فكري و عقيدتي آنها از جانب اكثريت پيروان آن دين مورد پذيرش قرار بگيرد و به عبارت ديگر، مراجع ديني بايد آمادگي (و بيشتر شجاعت) آن را داشته باشند كه مهر صحت بر اين قسم گفتوگوها بزنند.
به گزارش ايسنا در اين ميزگرد همچنين «پدرام سروشپور»، موبد زرتشتي با بيان اين كه اگر امروز بخواهيم عمليتر وارد گفتوگو شويم، بايد بدانيم كه دين زرتشت به دليل كهنبودن، شرايط خاص خود را داراست، گفت: سرودهاي اهورايي اشوزرتشت در کتابي به نام گاتها به دست ما رسيده است که از نظر زبانشناسي، حداقل ۷۰۰ يا ۸۰۰ سال قبل از هخامنشيان است و مشخصا از آن اشو زرتشت است و اين کتاب الهي در دل كتاب جامعي به نام اوستا قرار دارد که علاوه بر سخنان اشوزرتشت، فرهنگ ديني زرتشتي را که بعدها شکل گرفته است نيز شامل مي شود. آن چه اشوزرتشت در گاتها فرموده، مجموعه اي از مفاهيمي معنوي به دور از دستورها يا احکامي که امروز فقه ميناميم است و اتفاقا تكيه اصلي گاتها، بر گفتوگو بوده است، يعني از انديشه نيک شروع شده است.
وي افزود: زماني كه انديشه به باور ميرسد، ابراز آن بر اساس راستي گفتوگو را شکل ميدهد که به کردار نيک منجر ميشود؛ به همين دليل اشوزرتشت خود را به عنوان نخستين آموزگار بشري معرفي و با سرودهايش در گاتها پيام خود را براي همه مطرح ميكند و در آن ايراني، غيرايراني ، زرتشتي و غير زرتشتي وجود ندارد و اين، کهنترين پيامي است که از چهار هزار سال پيش تا کنون باقي مانده و مکتوب به دست ما رسيده است.
اين موبد زرتشتي در ادامه خاطرنشان كرد: همان طور که گفته شد در گاتها به غير از چند مورد حکمي مبني بر منع قربانيکردن ، استفادهنكردن از مواد زايلکننده انديشه و کنارگذاردن جنگافزار، هيچ دستور ديني ديگري نميبينيم. شايد به همين دليل تا مدتها، دين زرتشتي يك دين شامل فقه و احكام و حاكميت نبوده و در عين حال پشتوانه فكري تمام افرادي را كه در ايران بودند، شكل مي داده است؛ براي مثال کتيبه معروف هخامنشي با اين جمله آغاز ميشود كه « اي اهورامزدا اين کشور را از سه چيز دور نگه دار: دشمن (دژمن: بدانيش)، دروغ (دژوخت:ناراستي) و خشکسالي (عدم توانمندي و پيشرفت)» که اين برگرفته از سه پله نخستين از هفت مرحلهاي است که اشوزرتشت در گاتها براي کمال انسان معرفي كرده و شامل وهومن (نيکانديشي) ، ارديبهشت ( بهترين راستيها) ، شهريور (شهرياري اهورايي، توانمندي و پيشرفت) ميشود.
سروشپور همچنين تاكيد كرد: به همين دليل بوده که ما در اين دوره شاهد تساهل و تسامح بيشتري و گفتوگو در سطح نامحدودتري بين اديان بودهايم . هخامنشيان، يهوديان را در اعمال دين خود آزاد گذاشته و حتي به آنها در بازسازي معابدشان کمک کردند. هنگام فتح بابل نيز خداي بابليان را مورد بي حرمتي قرار ندادند و با مصريان نيز همين گونه برخورد كردند؛ چرا که اشوزرتشت در گاتها ميفرمايد انسان آزاد است تا با تکيه بر انديشه نيک به اختيار و آزادي کامل دين خود را برگزيند.
وي در ادامه اظهارداشت: از آن جا که پيام اشوزرتشت در دل سرودهايش در کتاب گاتها بسيار رمزگونه و پيچيده بوده است ، دوره اول را زمان حضور زرتشت و نزول گاتها ناميدند که در حقيقت خود اشوزرتشت بياني بوده است بر مفاهيم گاتهايي . دوره دوم، زماني نزديك به دوره اشوزرتشت را شامل ميشود که شاگردان او سعي كردند كتاب گاتها را با انديشه خود درک و تفسير كنند و احتمالا قسمتهاي اصلي اوستا در اين زمان شكل گرفته است و در دوره سوم تاريخي، از زمان احتمالا ساسانيان آغاز مي شده که دين زرتشتي با ساختارهاي ديني و فقه شکل گرفته است.
وي در ادامه گفت: با اين حال ما در زمان ساسانيان نيز، شاهد گفتوگوهاي بسيار بزرگي بودهايم؛ چرا که ايران به دليل مركزيت جغرافياي در بين فرهنگهاي گوناگون، مورد برخورد فرهنگي مختلف در طول تاريخ قرار داشته و اقوام و فرهنگهاي زيادي در اين سرزمين حضور پيدا کردهاند و زماني كه موبدان به كمك اردشير بابكان دين رسمي زرتشتي را محکمتر از گذشته استوار كردند، بحث و جدلهاي زيادي رخ داد که موبدان بزرگي چون آذرباد مهراسپند و پسرش نقش بسزايي در آن داشتهاند. پس از ورود اسلام هم به نظر ميرسد اين گونه بحث و جدلها بوده است كه مكتوبات آن در دست ما نيست، ولي آن چه مشخص است، اگر در گفتوگوي اديان وارد شويم، ميتوانيم اين مرزها را بشكنيم و در زمينه مفاهيم ، سنتها و آيينها، مشتركات زيادي ميان اديان پيدا كنيم که ميتواند در جهت دستيابي به صلح جهاني بسيار موثر باشد.
اين موبد زرتشتي در ادامه تصريح كرد: البته در زمينه فقاهت در اديان مشكلاتي وجود دارد كه ممکن است دست ما را براي گفتوگو ببندد، با اين حال به نظر من در چهار حيطه مختلف ميتوان بحث گفتوگوي اديان را باز كرد كه شناخت مفاهيم الهي ، آيينها و سنتها، فقه و احکام و مهمتر از همه از ديد من دستيابي به مشترکات دين در دل يک فرهنگ واحد را که همان فرهنگ ايراني است، شامل ميشود.
وي اضافه كرد: البته هدف از گفتوگو به زمان و كساني برميگردد كه گفتوگو در آن مطرح شده است، زماني كه اشوزرتشت خود با پيروانش به گفتوگو ميپردازد، هدف او، هدايت مردم به انديشه نيك و مفاهيم اخلاقي و معنوي همچون راستي، شهرياري بر نفس، عشق اهورايي، کمال، رسايي و جاودانگي است. در زمان ساسانيان بحث به شكل ديگري مطرح شده است. شايد در آن زمان به اين نتيجه رسيدهاند كه در راستاي درک و پيادهکردن مفاهيم گاتها به يکپارچگي و مرکزيت ديني در ساختارهاي اجتماعي نياز دارند و اين بار مطمئنا هدف از گفتوگوها چيز ديگري بوده است.
وي افزود: اما با وجود حاكميت شديد احكام در زمان ساسانيان هم گفتوگو حتي در ميان سران زرتشتي و اديان ديگر وجود داشته است. از نظر من در حال حاضر هدف از گفتوگو، شناخت فرهنگ ايراني است. من احساس ميكنم فرهنگها مجموعهاي از تجربههايي است كه اديان ، جدا از بخش الهي، در قالب ملتها در طول تاريخ به وجود آوردهاند که بخشي از آن همان سنت است، اين بخش بسيار باارزش است و به همه ايرانيان در طي تاريخ پنجهزار ساله فرهنگي ايران زمين تعلق دارد .
هدف من از گفتوگو اين است كه فرهنگ مشترك را بيابيم و فرهنگ ايراني را بشناسم و آن را چه در دل اين فرهنگ شکل گرفته دريابم، که بسياري از آن در بين همه ما ايرانيان مشترك بوده و به نظر من همين امر بسيار باارزش است.
به گزارش ايسنا در اين نشست همچنين حجتالاسلام سيدمحمدعلي ابطحي رييس موسسه گفتوگوي اديان با بيان اين كه من فكر ميكنم، در بحث گفتوگوي اديان همه اديان در يك سطح نميتوانند اظهار نظر كنند، گفت: هر چه سطح اديان به معناي زماني خود بالاتر ميرود، يعني دين جديدتري متولد ميشود، براي آن دين جديد گفتوگو با اديان گذشته كار بسيار راحتي است، اما براي اديان گذشته اين كه بپذيرند با اديان جديد سخن بگويند، خيلي كار راحتي نيست.
وي افزود: به اين معنا، اسلام، غنيترين آموزههاي رسمي قرآن و احاديث را در ارتباط با گفتوگوي اديان دارد؛ زيرا براي ديني كه ميتواند اديان گذشته خود را بپذيرد، گفتوگو خيلي كار دشواري نيست و مي تواند خود را با آنها تطبيق دهد و وارد گفتوگو شود.
نماينده دين اسلام در اين ميزگرد خاطرنشان كرد: براي اديان پيشين، اين كار دشوارتر است؛ زيرا معمولا اديان پيشفرضي نزد خود دارند و آن اين است كه خود را كاملترين ميدانند و چون اين پيش فرض وجود دارد، پذيرش گفتوگو با اديان ديگر به معناي يك نوع پذيرش نقصان هم تلقي ميشود؛ از اين رو من معتقدم در حوزه اديان به سمت بحث بر سر مباني فقهي نرويم و يا حتي به دنبال اين نباشيم تا در مباني اعتقادي اديان تغييري ايجاد كنيم. ما بيشتر گفتوگوي اديان را به معني همكاري با اديان بايد در نظر بگيريم. علت هم اين است كه نميتوان از ديني انتظار داشت بخشي از اعتقادات خود را كنار بزند و به خاطر دين خاصي كه بعدا آمده و يا قبلا ظهور كرده، خود را ناديده بگيرد.
ابطحي در ادامه تصريح كرد: در بحث گفتوگوي اديان بايد توجه كنيم نبايد به سمت تغيير در اديان و مباني آنها باشيم، اين روش، شيوه افراطيون اديان است كه الان در دنيا هم گسترش يافته است و مكاتب بسيار جدي راه انداختهاند و شايد هيچ وقت اين قدر قدرتمند نبودهاند، زيرا قدرتمندترين آنها آمريكاست و در آن بوش طرافدار كليساي خود است و قدرت جديتري هم در دنياي اسلام شكل گرفته است كه باز قدرت در آن حكومت دارد، در دوران جديد ايران هم يك نوع حضور اين افراد حداكثري، كه معتقد به بازگشت همه بشريت به اسلام هستند، به جاي اين كه به نجات برسند، وجود دارد.
وي افزود: در جهان امروز انسانهاي خشني مانند بنلادن هستند كه در اين حوزه جاي ميگيرند و همه اشكال كارشان اين است كه گفتوگوهاي اديان را به معناي گفتوگو براي تغيير مباني ديني و رسيدن به دين و يا تغيير دين ميدانند. اين مرحله به اعتقاد من، سپري شده و مسيحيت در اين كار از همه بيشتر اقدام كرده، دوران ميسيونريها و تبليغات و تبشير و اعزام افراد مختلف به كشورهاي جهان براي تغيير گذشته است.
رييس موسسه اديان با بيان اين كه در اسلام هم بحث اين تغييرات وجود دارد، تصريح كرد: به اعتقاد من ما بايد حوزه گفتوگو را از حوزه تغيير دين كاملا جدا كنيم؛ زيرا در اين حوزه به نتيجه نميرسيم . به يك معنا گفتوگوي اديان براي رسيدن به نتيجه نيست؛ بلكه خود اين امر كه اديان با هم گفتوگو كنند، نتيجه است؛ يعني خود نوعي هدف است. مهم اين است كه اديان نسبت به آن چه ما ميخواهيم و آن رواج معنويت و اخلاق در دنياست، با هم همكاري كنند. در اين صورت هدف ما كه هميشه به آن نيازمنديم محقق ميشود.
وي با تاكيد بر اين كه بايد گفتوگوي اديان را در برابر جنگ ميان اديان قرار دهيم، افزود: در سال ۱۹۶۱ ميلادي بحث واتيكان دوم شروع شد و در حقيقت يك نياز اجتماعي مسيحيت را وادار كرد تا اين امر را بپذيرد و گفتوگوي ميان اسلام و مسيحيت رخ دهد. با يهوديت مشكلي وجود نداشت، زيرا دين قبل از مسيحيت بود، اما با اسلام گفتوگو دشوار شد. اين نيازي است كه ما هميشه بايد به آن توجه كنيم كه يك نياز عقيدتي و مبنايي نبوده است، يعني مسيحيت زماني در درون خود احساس نكرده كه در انجيل نقصاني وجود دارد و بايد آن را قرآن وام بگيرد، بلكه يك نياز اجتماعي او را وادار به گفتوگو كرد.
ابطحي در ادامه تصريح كرد: من اديان را از نظر زماني مقدمتر يا متاخرتر نسبت به هم ميدانم. اديان همه خود را كاملترين ميدانند، اما من ميگويم دينها از نظر زماني در گفتوگو راحتتر عمل ميكنند، يعني دينهاي جديد، دينهاي قبلي را ميپذيرند؛ اما بالعلكس آن دشوار است؛ مثلا سخن گفتن براي زرتشتيان به عنوان اولين با ساير اديان دشوارتر است؛ زيرا اولين دين است و به طور طبيعي خود را حقتر ميداند و معناي پذيرش حقتر بودن اديان جديد اين است كه از دين گذشته دست بردارند.
وي خاطرنشان كرد: به نظر من علت اصلي گفتوگو نيازهاي امروز بشر است. ما بديل گفتوگو را درگيري ميدانيم كه تجربه آن را نيز داشتهايم. بدترين جنگهاي تاريخي و خونينترين آنها را مدعيان اديان به راه انداختهاند. اين جنگهاي خونين، به خاطر اين بوده كه گفتوگو را نپذيرفتهاند. اگر گفتوگو پذيرفته شود يك سري خطرات مشترك كه اديان را تهديد ميكند، دفع ميشود و نيازهاي مشترك جامعه بشري هم ميتواند از سوي اديان پاسخ داده شود. تهديدهاي مشترك عبارتند از نفي دين و معنويت كه عرصه و حرف مشترك همه اديان است.
رييس موسسه گفتوگوي اديان در ادامه با تاكيد بر اين كه يگانگي خدا و اميدبخشي به آينده نيز از اصول مشترك ميان اديان است، گفت: ضرورت گفتوگوي اديان از زماني كه گرايش به بيديني گسترش يافته است، حس ميشود. بسياري از نيازهاي بشريت از سوي اديان پاسخ داده ميشود؛ مثلا صنعتي شدن بشر به بحرانهاي زيادي تبديل ميشود، مثل بحران خانواده كه اديان به حل آن ياري ميرسانند يا بحران محيط زيست، زيرا بنياد مشتركي در ميان اديان است و تحت اين آموزه كه براي ديگران آن چه را بخواه كه براي خود ميخواهي، ميتوان كارهايي كرد كه بشريت را به سمت آرامش و صلح ميبرد و هدف گفتوگوي اديان همين امور است . اگر با اين نگاه گفتوگوي اديان را ببينيم، هميشه ضروري، جديد و نياز بشريت به آن ملموس است، اما اگر آن را به سمت فهم حقانيت و برتري دين ببريم، قطعا به جنگ و خونريزي منتهي ميشود.
ابطحي همچنين تصريح كرد: زماني كه ما از موضع حوزه گفتوگو ديني حرف ميزنيم، در اين حوزه ميگوييم دين ميتواند براي صلح بشريت كمك كند و به تقويت بنياد خانواده بپردازد. ما بايد اديان را به رسميت بشناسيم و با هم ديگر گفتوگو كنيم، اما نه بر سر مسائل دروني اديان.
به گزارش ايسنا «آرش آبائي» نيز در ادامه اين نشست مشترك ديني با تاكيد بر ويژگيهاي دين يهود به عنوان ديني كه همواره در اقليت بوده و مباني فكري اين دين متفاوت از اسلام و مسيحيت است، گفت: فرض اسلام اين است كه حداقل اميدوار است و ايده آن اين است كه تمام دنيا مسلمان شوند و مسيحيت هم همين ايده را دارد و تلاش خود را براي تحقق آن تا حد امكان انجام ميدهد، اما مبناي يهوديت اصلا اين گسترش نيست. به دليل اين كه يهوديت بسيار نسبت به وضعيت ديني خود صلب است، هدف آن از ابتدا هرگز يهودي كردن جهان نبوده است. در خود تورات هم خداوند به بنياسرائيل گفته شما «مملكت كاهنان» براي من و جهان هستيد، كاهنان طبقهاي شبيه روحانيون و واسطهاي ميان مردم عادي و خداوند در جامعه يهودي در امور خاص عبادي معبد بيتالمقدس بودند.
وي افزود: تلقي دين يهود از خود در ابتدا اين بوده كه مملكت كاهنان است، يعني جهانيان در نهايت موحد ميشوند و يهوديان، نقش كاهنان جهان را اجرا ميكنند، اما تا به حال اين امر محقق نشده است. به هر جهت، به دليل قلت جمعيت يهودي در جهان و پراكندگي آنها در كشورهاي مختلف، بخش اصلي و اعظم گفتوگوي جهاني اديان همواره بين اسلام و مسيحيت شكل گرفته و يهوديت حداكثر به عنوان يك ناظر در اين جريان مطرح بوده است.
ابطحي نيز در ادامه علت انجامنشدن گفتوگو ميان اسلام و يهوديت را انگيزههاي سياسي دانست و گفت: مرزبنديهاي سياسي كه پس از حكومت اسرائيل به وجود آمده، شيوع يافته و تنها بحث مبنايي ديني نيست.
وي با يادآوري مجدد سهم سنگيني فضاي سياسي بين اسلام و يهود در گفتوگوي بين اين دو دين، گفت:اين فضا باعث شده اين گفتوگو شكل نگيرد؛ يعني مسلماناني كه حاضرند با مسيحيت گفتوگو كنند، احساس نميكنند بار سياسي وجود دارد و معناي آن پذيرش رژيمي غاصب است. اين مسائل باعث شده است كه مدار گفتوگو، بيشتر بين اسلام و مسيحيت شكل بگيرد.
ابطحي افزود: اگر همين شرايط براي گفتوگوي اديان قبل از ۱۹۴۸ پيش ميآمد، حجم گفتوگوي اسلام و مسيحيت با يهود بسيار بيشتر بود.
به گزارش ايسنا در ادامه اين نشست ديني سروش پور، موبد زرتشتي با اشاره به تاريخ ايران خاطر نشان كرد: اساس فرهنگ ايراني به دليل مکان جغرافياي آن كه محل گذر فرهنگها بوده، بر گفتوگو استوار بوده و بالطبع خواهد بود. من به فرهنگي با نام ايراني قائل هستم كه آن را جداي از اديان الهي كه در آن رشد كرده و تاثيرگذار بوده است، نتيجه تفكرات و انديشههاي تمام ايرانيان ميدانم كه در طول اين ۵ هزار سال در جهت شناخت مفاهيم ديني، فرهنگسازي كردهاند و تنها با شناخت اين گونه فرهنگ ايراني است که ما ميتوانيم بحث گفتوگوي فرهنگها را مطرح كنيم.
وي همچنين تاكيد كرد: انساني دينباور است كه با انديشه و اختيار خود راه را انتخاب كند و در ازاي اين اختياري كه از جانب اهورامزدا به انسان داده شده است، انسان در قبال عملكرد خود مسوول است، پس اين اختيار در ماهيت فرهنگ ايراني از ابتدا تا الان وجود داشته است ؛ البته يكي از موانعي كه من در گفتوگوي اديان ميبينيم، همين بحث آزادي و اختيار است؛ يعني ما بايد آزادي افراد را در انتخاب راه خود به رسميت بشناسيم و تنها در اين صورت است که گفتوگو شكل ميگيرد. اين که بدانيم تحكم مطرح نيست و به گفته اشوزرتشت انسانها حتي در انتخاب راه نيک يا بد نيز کاملا آزاد و مختار هستند، چه رسد به اديان الهي که همه از يک نقطه نشات گرفته و آرمان واحدي هم دارند، آنگاه خواهيم توانست گفتوگويي را شکل دهيم که نه تعارف است و نه محاربه ، بلکه گفتوگويي است انديشمندانه و هدفمند .
اين موبد زرتشتي درارزيابي نسبت به توهين به اديان كه بعضا در نقاط مختلف جهان شاهدش هستيم نيز گفت: من معتقدم بهترين كاري كه ميشود كرد اين است كه گفتوگوي درست اديان را راه بيندازيم و آنها منعكس شود و نتايجش شكل بگيرد، اين امر خود به خود راه را بر اين گونه حركات توهينآميز خواهد بست.
وي افزود: به جاي اين كه نهادي بسازيم كه جلو بديها را بگيرد، بايد نهادي بسازيم كه خوبيها را گسترش دهد؛ اين شيوه مطمئنتر است؛ چرا که در درون همه انسانها وجداني وجود دارد که خود به خود انسانها را به سمت نيکيها سوق ميدهد، اگر نيکيها را بشناسانيم آن گاه بديها عقب ميروند .
آبايي نماينده آيين يهود نيز در اين نشست خاطرنشان كرد: به نظر من توهين به مذاهب را بايد به دو بخش تقسيم كنيم، يك بخش ديني و ديگري ژورناليستي. در بخش ديني، توهينهايي داريم كه جزء مباني دين محسوب ميشوند، يعني اتهامهايي كه اديان به هم ميزنند و مثلا يك دين، ساير اديان را دين نمي داند و يا در داخل احكام اديان ديگر مواردي ضدديني مييابد ، يا اديان بعدي كه اديان قبلي خود را تحريف شده ميدانند و كتب يا آموزههاي آنها را مورد شك و ترديد قرار ميدهند. اين بخش دشوار مساله است كه در همان سطوح بالاي ديني حداقل مسكوت بايد گذاشته شود. اگر در يك سطح بالاتري بنگريم، مجمعي قانوني و رسمي شبيه پارلمان اديان در سازمان ملل ميتواند اعلاميهاي با امضاي رهبران ديني اديان براي توقف توهين به اديان به هر شكل صادر كند.
وي ادامه داد: اما بخش دوم توهينها ژورناليستي است، مثل كاريكاتورها كه به نظر من بيشتر جنبه سياسي دارد، سياست را به سختي ميتوان مهار كرد؛ مگر اين كه از طريق فشارهاي بينالمللي بر دولتها بتوان اين توهينها را كاهش داد؛ اما بايد توجه داشت كه همانند توهينهايي كه نسبت به اسلام شد، از جوانب ديگري به مسيحيت و يهوديت نيز اتهاماتي وارد شده است.
وي ابراز عقيده كرد كه برگزاري مسابقه كاريكاتور با موضوع هولوكاست نيز مصداق توهين به اديان است زيرا يك فاجعه عظيم بشري را كه مشخصا ريشه ديني داشت زير سوال ميبرد.
آبايي افزود: من معتقدم متوليان اديان اين اختلافها و توهينها را مستقيما رهبري نميكنند، اما به خاطر اختلافاتي كه در اديان وجود دارد، گاه در دل خود به نوعي خشنود هستند و جانب بيطرفي را در برابر وقايع در پيش ميگيرند و سكوت آنها حداقل نشاندهنده رضايت آنهاست. در خيلي از اين فجايع كه در طول تاريخ رخ داده، بسياري از متوليان اديان در جريان امور بودهاند و ميتوانستند اقدامي بكنند، اما چون دين مقابل آنها مورد هجوم قرار گرفته بود، سكوت اختيار و به طور ضمني، مجوز شرعي ادامه جنايات را صادر كردهاند.
وي تاكيد كرد: من فكر ميكنم هر چند بازيگران اصلي اين حوزه سياستمداران هستند، اما مراجع ديني حداقل ميتوانند اعلام برائت و اعتراض كنند و به ميزان توان و نفوذ خود در قشرهاي مختلف جامعه، در اين كارها تاخير بيندازند؛ اعتراض آنها درجه خشونت را مطمئنا پايين ميآورد.
سيدمحمدعلي ابطحي نيز درادامه اين بحث توهين اديان نسبت به يكديگر را امري تاريخي دانست و گفت: اين توهين ها يك مقدار ممكن است بزرگتر جلوه داده شود، هميشه در طول تاريخ بين رهبران تندرو اديان معمولا اين فضاها وجود داشته است، آنها بقا خود را در اين نوع اهانتها و نفي ديگران مي ديدند. امكان همراهي و همكاري با ساير اديان را نداشتند، معمولا جريانات افراطي، جريانات كم عمق و كم سوادي هستند كه بيشتر به دنبال جمع آوري مريد يا حامي در جامعه هستند، جمع كردن مريد با جمع كردن احساسات و آن را عليه ديگري بسيج كردن به طور طبيعي امكان پذير نيست و از اين رو آنها همواره سعي مي كردند از احساسات ديني استفاده كنند و پيشتاز آن باشند ، حتي اگر به اديان خودشان هم آسيب جدي بخورد.
وي كه اين رويه را تا حدي متاثر از قدرت گرفتن دين ميدانست، افزود: اگر امري قدرت نداشته باشد از آن استفاده نمي شود وقتي كه قدرت مي گيرد، طبيعتا از آن قدرت كساني كه منافع سياسي، مذهبي و اجتماعي دارند، سوء استفاده ميكنند. افراطيون معمولا قدرت را در يك بخش ندارند، افراطي ترين جريانات ديني در دنيا درحال حاضر به قدرت رسيدهاند و در حال جنگ با هم هستند، يعني همان ميزاني كه مكتب بن لادن در اسلام افراطي است و سعي مي كند با پشتوانه قدرت مردم جهان را مسلمان كند، به همان ميزان مكتب كليساي بوش هم افراطي است و با پشتوانه قدرت عمل مي كنند.
رييس موسسهگفتوگوي اديان در ادامه تصريح كرد: زمانيكه اين افراطيون با همديگر كنار هم قرار مي گيرند، نهايتا چيزي به نام مكتب توهين شكل مي گيرد. توهين خود موضوعيت ندارد وخودش بيشتر براي جمع كردن احساسات طرفداران و برآشفته كردن احساسات مخالفان است.
وي همچنين خاطرنشان كرد: البته در درصد قابل توجهي از فيلمهاي ساخته شده دنيا به نوعي تعرض به حوزه كليسا، مسيح و اديان وجود دارد، اما معمولا دردنيا جدي گرفته نمي شود و زمانيكه جدي گرفته نمي شود، اثري هم نمي گذارد. گاهي اوقات برخي اتفاقات را خيلي جدي گرفتن تاثيرات منفي و بدي دارد.
وي در عين حال خاطرنشان كرد: بين اين نوع حركات ژورناليستي با سخنراني پاپ عليه اسلام تفاوت وجود دارد، او به عنوان رهبر يك جريان صحبت مي كند كه مسووليت ديني دارند، بايد بين اين ها تفاوت را قائل شد و به حركات ژورناليستي بي اعتنا بود، البته رهبران ديني مسووليت پذير هستند و اگر جسارتي به اديان بكنند، كاملا مسووليت آن را قبول ميكنند.
رييس موسسهيگفتوگوي اديان در ادامه اهميت مشكلاتي كه مذاهب درون اديان براي هم ميسازند را بيش از مشكلاتي دانست كه اديان براي هم ايجاد ميكنند و گفت : در حوزه مذاهب درون اديان اين بي مسووليتي ها خيلي فراوان است. مثل خطاهاي وهابيت افراطي كه امروز در عربستان سعودي انجام مي دهند يا حتي فعاليت شيعيان افراطي ديني در ايران وعراق ، اينها بهترين عواملي هستند كه يكديگر را مي يابند و با همديگر بازي را به چرخش در مي آورند و در نهايت قربانيها اعضاي آن مذهب هستند.
وي افزود: در اين حوزه من معتقدم كه مسووليت پذيري را بايد به دوش كساني انداخت كه صاحب مسووليت در حوزه اديان مختلف هستند. رهبران بزرگ اديان معمولا مسووليت پذيرند و اشتباهاتي هم اگر داشتند، زود مرتفع ميكنند. اما در بين و درون مذاهب من معتقدم كه مسووليت پذيري وجود ندارد، افراد مسوولي كه بايد پاسخگو باشند، لااقل در بين شيعه و سني ها كساني هستند كه مكاتب افراطي را شكل مي دهند و نتيجه آن قرباني شدن انسان هاي فراوان مظلوم و بي گناه است.
در ادامه اين نشست ديني سروش پور كه به نمايندگي از آيين زرتشت حاضر شده بود در تبيين نگاه آيين متبوعش به فعاليت ساير اديان اظهارداشت: آنچه كه ما به آن افتخار مي كنيم، طرز برخورد هخامنشيان با اديان ديگر است، انسان شدن و انسان بودن، براي ما حرف اول است. هخامنشيان با وجود آنكه اهورامزدا را به عنوان خداي يکتا ستايش مي كردند، اما زماني كه بابل را فتح کردند، حتي در برابر بت بابل احترام گذاشته و يهوديان را نيز در دين خود آزاد گذاردند، من فكر مي كنم اين برخوردعالي است، زيرا هدف ما نتايج آخري است كه به دست ميآيد . مهم نيست به اسم اسلام يا زرتشت باشد، بلكه بايد به اين اسم باشد كه انسان ها بتوانند انسان باشند و اخلاقيات بر جهان حاكم شود.
همچنين آبائي نيز دين يهود را ديني كه خواهان حاكميت جهاني باشد، ندانست و گفت: دين يهود، اصلا ايده حاكم شدن بر جهان را نداشته است، اما اگر به صورت فرضي هم نگاه كنيم به طور تئوريك در دين يهود قدرت تحمل ديگران ( غير يهوديان) وجود دارد، زيرا يهوديت معتقد است كه اگر كسي يا كساني قوانين ۷ گانه دوره حضرت نوح را كه بطور عمده شامل عدم بت پرستي، قتل و زنا و نيز پيروي از عدالت است رعايت كند، سهمي از جهان آخرت دارد.
وي افزود: اين نگاه يهوديان به غير يهوديان است. غير يهودي كه حداقل احكام خداوند را به شرح گفته شده رعايت كند، رستگار مي شود. علاوه بر اين ، ما از موسي بن ميمون، عالم يهودي كه كه در بستر اسلامي بزرگ شده و مباني فقه يهود را نهايي كرده است، جمله اي داريم به اين مضمون كه "پيامبران اسلام و مسيحيت هموار كننده راه منجي موعود جهان بودند". بنابراين يهود رسما نسبت به غير يهود و به ويژه مسلمانان و مسيحيان (عليرغم حواشي و اختلاف نظرهاي انكار ناپذير) كه ملتزم به حداقل احكام مذكور باشند، موضع پذيرش رستگاري دارد. لذا بستر رفتاري جهاني از ديد تئوري براي دين يهود وجود دارد.
ابطحي نيز در ادامه بحث اقليت و اكثريت ديني، را يكي از بحثهاي اصلي حوزه گفت وگوي ديني برشمرد و گفت: ما نمي توانيم نسبت به يك انسان غربي كه از درخانه بيرون مي آيد و از چيزي به نام اسلام كه هر لحظه ممكن است او را دچار يك حادثه انساني بكند و ميهراسد، بي تفاوت باشيم. بايد فهميد مرز بين اسلام و افراط چيست، تا بگوييم كه تداخل جهان كه هر كسي از ميزان قدرت خوداستفاده مي كند، عليه چيست.
وي با تاكيد بر آزادي اديان يادآور شد: چند موضوع وجود دارد كه نيازمند بحث جدي است، مسئله ميان اديان بحث تغيير دين و ارتداد است كه بايد با اجتهاد بيشتر به آن برسند و دقت كنند و راه حل هاي آن را بيابند. در دنيا هم اين ناديده گرفتن حقوق اقليت ها يك بحث كاملا جدي است كه در سراسر جهان رخ مي دهد. در حقوق اقليت و اكثريت ديني امر فراتري نيز وجود دارد كه شامل مباحث شريعتي است و بايد به اديان در سراسر جهان آزادي در آموزش واجراي مناسك را داد.
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-997674&Lang=P