۰۱ خرداد ۱۳۸۶
انتشار در: خبرگزاری ایسنا
«دوم خرداد» درگفتوگوی ايسنا با محمدعلی ابطحی
حجتالاسلام والمسلمين، محمد علي ابطحي، يكي از اعضاي مجمع روحانيون مبارز، كه بحث كانديداتوري سيد محمد خاتمي درششمين انتخابات رياست جمهوري ايران براي اولين بار از سوي تشكل متبوعش مطرح شده بود در دهمين سالگرد اين انتخاب در گفتوگو با خبرنگار تاريخ سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به طرح ديدگاههاي خود در اين باره پرداخت.
وي با يادآوري زاويه نگاههايي كه نسبت به انتخاب خاتمي وجود داشت، گفت: « در يك زاويه انتخاب سيد محمد خاتمي به عنوان رييسجمهوري مطرح است كه قرار نبوده انتخاب شود و زاويهي ديگرآن است که به دليل وقوع جريانهاي بعدي مربوط به اين روند در تاريخ ايران آن را به يك مقطع قابل ذكر تبديل کرد که حتي مخالفان دوم خرداد نيز اين حادثه را انكار نميكنند.»
وي ادامه داد:« آن دسته از افراد كه به عنوان نقطهي مثبت به دوم خرداد نگاه ميكردند، موافق و آن دسته كه به عنوان نقطه منفي نگاه ميكردند مخالف بودند ؛ اما هيچ كس در اين شك ندارد كه اين يك نقطه با بعد منفي و مثبت قابل توجه و ماندگار است و خواهد بود.»
وي كه بررسي جنبش دوم خرداد را در دو بعد جداگانه لازم برميشمرد، از اتفاقات اجرايي دولت برآمده از واقعه دوم خرداد و اتفاقاتي كه تاثير طبيعي اين ماجراي تاريخي بوده به عنوان اين دو بعد نام برد و در تبيين پيش زمينههاي حادثه دوم خرداد دو ماجرا را قابل توجه عنوان كرد و اظهار داشت: « در مرحله اول بخشي از اتفاقات عملياتي است كه معمولا زمان دوم خرداد رقباي خاتمي و يا خود خاتمي راجع به آنها صحبت و فعاليتهايي كه مي بايست صورت پذيرد را بررسي ميکردند، از طرفي نيز فشارهاي حكومتي ظاهر ميشود که به منظور حمايت از رقيب در صحنه ظاهر شده بود.»
انقلاب اسلامي برآمده از آزاديخواهي و دموكراسي خواهي بود
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاکيد کرد:« انقلاب اسلامي برآمده از آزاديخواهي و دموكراسيخواهي که درجامعه با نگاه پيشرفت و آرمانهاي پيشرفتطلبانهاي به وجود آمد نيز اين گونه نقد ميشود كه توقعات زيادي را براي جامعه به ارمغان آورده است و اين دسته توقعات در جامعه به تقاطعي رسيده بود كه نقاط التهابآور و نگرانيآور در جامعه ظاهر شد.»
ابطحي با تاکيد بر گفتههاي خود در اين زمينه خاطرنشان كرد:« پس از پيروزي انقلاب، اين حركت بر سر دو راهي رسيد كه از يك طرف مردم به انقلابي كه ايجاد كردند، پايبند بودند اما از طرف ديگر آنچه در صحنهي سياسي اتفاق افتاده بود و سلايقي كه در حال انجام شدن بود مورد پذيرش عموم جامعه قرار نگرفته بود.»
وي در ادامه حركت انقلاب را در درون مورد پسند دانست و تصريح کرد: « با وجود اين كه خود مردم انقلاب كرده بودند ودر اين حرکت ارزشهايي را به دست آورده بودند، اما آنچه در صحنه سياسي وجود داشت بعضا روشها و سبكهاي غيرقابل قبولي بود و نتيجهي اين تضاد منجر شد كه از درون حركتي اصلاحي شكل بگيرد و در نهايت معناي اصلاحات در اين نقطه پديد آمد.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز ادامه داد:« اتفاقي كه در اين بين افتاده بود نوعي حركت اصلاحي به شمار مي آيد كه از درون شكل گرفت و حل آن حركت، نفي روشهاي موجود و روشهاي غيرمسالمتآميز و نفي برخي دعوتها به براندازي بود كه در اين بين آرامترين و پرسودترين تلاشي كه يك حركت اصلاحي ميتوانست به وجود آورد، ظهور دوم خرداد بود .»
مهمترين نقطه دوم خرداد نفي برخي شيوههاي حاكم در جامعه بود
وي همچنين مهمترين نقطه عزيمت حركت اصلاحي دوم خرداد را نفي برخي شيوههاي حاكم برشمرد و اظهار داشت:« ظهور اين جريان در دوم خرداد وابسته به فردي بود كه ظرفيت پركردن اين جايگاه خالي در جامعه را داشته باشد و همچنين ضمن پيشتازي در اصلاحطلبي توانايي خود را پس از کسب آراء به نمايش بگذارد.»
ابطحي خاطرنشان کرد:« سيد محمد خاتمي ظرفيت متمايزي در آن ايام داشت و مهمترين خصوصيتي كه در آن ايام نظر مردم را به خود جلب كرد پايبندي جدي نظرات او به حرمت انسان، احترام گذاشتن به انسان و به مباني آزادي بود که تمامي اين مسائل را از حوزهي دين بيان كرد و در نتيجه شخصيتي بسيار موثر براي آن فضا به وجود آورد.»
وي كه ظرفيت موجود در جامعه را پيش زمينهي اصلي حركت اصلاحات مي خواند، تصريح كرد:« در كنار اين ظرفيت جامعه ، شخصيتي موثر مانند خاتمي توانست حركت و اهداف اصلاحات را به سرانجام مطلوبي برساند، همچنين حاميان اين شخصيت عنصر سومي بشمار مي آيند كه به صورت طبيعي با شركت در انتخابات هم از جانب حكومت و هم از جانب پايبندي به ارتباطات با خاتمي و موافقانش در صحنه حاضر شدند و خاتمي با ظرافت بسيار اين دو طيف را به نفع حرکت اصلاحي پوشش داد.»
وي در ادامه سه عنصر را در گزينش اصلاحات خاتمي دخيل دانست و گفت:« آمادگي و ظرفيت جامعه براي حركت اصلاحي، حاميان و اقشار مختلف سيد محمد خاتمي وخود شخصيت خاتمي سه عنصري بودند که موجب شدند اصلاحات شكل بگيرد و حضور اين سه عنصر در اصل پيروزي انقلاب نيز قابل مشاهده است، حضور حمايت اقشار مختلف جامعه، وجود رهبري توانمند و تعيينكننده و در آخر عصيان جامعه در قبال برخي روشها را مي توان به عنوان سه عنصري كه از اول انقلاب پذيرفته شد و دربه ثمر رسيدن آن حرکت موثر بود، برشمرد.»
ابطحي روش انتخابي اصلاحات را روشن ترين فکري خواند که ميتوانست اصل حركت اصلاحي را ايجاد كند و ادامه داد:« اما همچنان اين نگراني وجود داشت كه مجموعهاي در آن دوره كه مورد قبول برخي از جمله برخي بخشهاي امنيتي بود كه روش و اخلاق امنيتي خود را اسلامي ميدانست، براي مقابله با حذف يكپارچگي كشور و حفظ آنچه آن را امنيت و اسلام ميخواند تمامي امكاناتش را بسيج كرد و حتي در اين ميان هيچ مرز اخلاقي شناخته شده نبود، از اين دست نشانه ميتوان به تيتر اول يك روزنامه و سخنراني برخي كه "نظر مقام معظم رهبري به ناطق نوري است" و همچنين سخنرانيهاي برخي مجالس مذهبي و برخي نماز جمعهها اشاره کرد كه در نهايت تاثير مثبتي بر جريان اصلاحات باقي نگذاشت.»
اين سوال هنوز مطرح است كه چرا ماجراي كارناوال عصر عاشورا به طور جدي پيگيري نشد
وي همچنين در بارهي ماجراي كارناوال عصر عاشورا با اشاره به جزئيات آن ، خاطرنشان كرد:« به جز اطلاعات مبهمي كه آن زمان براي ما به دست آمد و در مجموع متوجه شديم افرادي در شهرك غرب و عصر عاشورا در خيابانها شعار ميدادند و همچنين مداحي نيز گفته بوده است كه "مردم عصر عاشوراست، مواظب باشيد كه كسي ميخواهد بيايد" اطلاع زيادي نداشتيم ، اما پس از انتخابات جزئيات اين پرونده به صورت جدي پيگيري شد و تمامي دستاندركاران عوامل دخيل شناسايي شدند اما نتيجهي آن در محافل عمومي مطرح نشد و اين سوال نيز براي خودم مطرح است كه چرا اين حادثه به طور جدي پيگيري نشد.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در زمينه ساماندهي و تغيير فضاي حاکم برقبل و بعد از انتخابات خاطرنشان كرد:« با توجه به اينکه خاتمي وزيري انتخاب کرد که قدرت مديريت و اصلاح آن جريانها را نداشت در سالهاي اول حرکت اتفاقات تلخي رخ داد و همان اتفاقات باعث شد تا اين امكان پديد آيد كه نوعي پالايش جدي در وزارت اطلاعات از عناصر قبلي صورت بگيرد، در نهايت امنيت جايگاه خود را پيدا کرد و وزارت اطلاعات تلاش ميكرد تا امنيت را به صورت عمومي در جامعه ايجاد كند که با موفقيت زياد دراين عرصه حضور پيدا كرد.»
ابطحي درادامه گفتوگو با ايسنا با اشاره به جايگاه رئيس جمهور در قانون اساسي ايران، خاطرنشان كرد:« در آن زمان توقع تغيير در تمامي ابعاد جامعه وجود داشت، اما به صورت كلي زماني كه اين انتخابات صورت گرفت قدرت رئيس جمهور در بخشي از قوه مجريه و بخشي از قواي سه گانه بود که اين جايگاه تناقض و پارادايمي را به وجود آورد و در جامعه توقعات معقول و تغيير درجهي حوزهها را ايجاد كرد، ميتوان دراين راستا به حوادث 18 تير، حوادث كوي دانشگاه و همچنين بخشهايي از حاكميت اشاره كرد كه با در دست داشتن امكانات به مقابله با اين بخش پرداختند.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه با تاكيد بر اين اصل که معيارها و اعتقادات حركت جبههي اصلاحات با ظرفيتهاي كشور همخواني داشت، افزود « اما اين معيارها واعتقادات با تقسيم قدرتي كه بر اساس قانون اساسي در حاكميت وجود داشت، همخواني نداشت و مردم نيز نمي توانسنتد آزاديهاي معقول همراه با حفظ ارزشهاي ديني را به جامعه عرضه كنند.»
ظرفيت شعارهاي خاتمي در جامعه وجود داشت
وي ادامه داد:« ظرفيت شعارهاي خاتمي در جامعه وجود داشت، اما ظرفيت آنچه به عنوان اصلاحات مطرح شد، وجود نداشت، و از سوي ديگر نيزاين دو حوزه در مديريت بود كه يكي افراطيون ضد اصلاحات و فضاسازيهاي بسيار وسيع و امكانات وسيع و ديگري افراطيون درون اصلاحات را شامل ميشد که تنها به ارائه شعارهاي زمان راي گيري ختم نميشد.»
ابطحي در ادامه با استناد به سخنان خاتمي مبني بر اينکه" بر اساس قانون اساسي اين كشور به رياستجمهوري انتخاب شدهام" تاكيد كرد:« در اين ميان اگر عدهاي نميپذيرند كه قانون اساسي مطلق است و درونش اشکالاتي وجود ندارد بي اهميت است،اما خاتمي صادقانه گفت كه من بر اساس اين قانون اساسي آمدهام و از اين روي افرادي كه بحث تغيير قانون اساسي را مطرح كردند طبيعتا غير از آن مجموعهاي بودند كه در راي گيري شرکت داشتند.»
ابطحي در ادامه خاطرنشان كرد:« در اين ميان مشكلي كه بر اقدامات خاتمي وارد است، عدم نظارت او بر جريان اصلاحات و مديريت آن است تا با نظارت وي مشخص شود که چه كساني درون اصلاحات نقش دارند. در نهايت خاتمي مدير اين مجموعه نشد و در درون اصلاحات نقشي را بر عهده نگرفت ، تنها به عنوان رئيس جمهور فعاليتهاي جاري خود را اجرا کرد و به تبليغ ديدگاههاي مورد نظر خود پرداخت، با وجود اينكه ظرفيت مناسبي در جامعه براي به ثمر رسيدن آنها وجود داشت، اما افراطي كه درون و از بيرون جبهه اصلاحات وجود داشت ، دست به دست هم دادند تا برداشت متفاوت از آنچه انتظار مي رفت در جامعه ايجاد كند.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز همچنين به تفاوت انتظارات موجود در جامعه نسبت به دولت نهم و دولت خاتمي اشاره كرد و گفت:« انتظاراتي را كه خاتمي به وجود آورد محتوايي بود (بحث آزادي، مردم سالاري و...) و در همهي تاريخ اين قبيل انتظارات روندي را داشته است، از اين روي که اين اصلاحات نيازمند فرهنگ سازي است و به عمق لايههاي زيرين يك جامعه نفوذ ميكند مي توان مدعي شد که اقداماتي محتوايي و عميق صورت گرفته است.»
وي تاکيد کرد:« نفوذ شعارهاي خاتمي در لايههاي زيرين خيلي جديتر از لايههاي رويي قابل احساس است و لايههاي زير مورد توجه مردم كه در تاريخ سياسي اخير ايران اتفاق افتاده، آشنايي آنها با حقشان است و اظهار نظر مردم در خصوص ديدگاهي كه در جامعه مطرح ميشود.»
ابطحي در ادامه تصريح كرد:« در شرايط كنوني و با روي كار آمدن دولت احمدي نژاد نيز در برابر يك واكنش طبيعي از درون جامعه روبرو هستيم كه آن واكنش طبيعي مربوط به لايههاي زيرين است كه در طول اين ۱۰ سال رشد كرده و در آن لايههاي زيرين انسان فهميده است كه حرمت دارد و بنابراين بسياري از اتفاقات موجود در جهان را مورد سوال قرار ميدهد.»
شعارهاي خاتمي از لايههاي زيرين جامعه رشد كرد
وي در خصوص نظرات و پيشرفت لايههاي زيرين خاطرنشان كرد:« شعارهاي خاتمي از لايههاي زيرين رشد كرد و به لايههاي رويي آمد كه ميتوان نتيجه گرفت خاتمي و شعارهايش بر لايههاي زيرين تاثير خود را داشته است، اما احمدي نژاد لايههاي زيرين را نفي كرد و در روترين لايه كه زندگي و معاش جامعه باشد با عدد و رقم توانست به جامعه و ملت راهكار بدهد، البته اين كار بالعکس نگاه توسعه خاتمي و حرکت اصلاحات نيازي به فرهنگ سازي و زمان ندارد.»
وي در ادامه اين بحث افزود:« اين جريان با اينكه به زمان و فرهنگ احتياج ندارد به طور کامل قابل نقد و قضاوت است و تمامي كساني كه در داخل كشور از جناحهاي مختلف دستي در اقتصاد داشتند اين شعارهاي دولت اخير را نقد كردند، اما در مقابل شعارهاي دوم خرداد در زمينهي توسعه سياسي با ريشه در زيربناي جامعه، مورد تاييد صاحبنظران قرار گرفته است.»
ابطحي كه در دور اول رياست جمهوري خاتمي مسوليت ادارهي دفتر رييس جمهور را بر عهده داشت، تنها مشكل موجود بر سر راه اصلاحات را سرعت زياد آن حركت عنوان كرد و گفت:« به قدري سرعت حركت اصلاحات در جامعه زياد بود كه حتي با وجود اينكه خاتمي در آخرين سالهاي رياست جمهوري خود راديكالترين سخنرانيها و شعارهارا بيان كرد. اما باز هم از سوي برخي مردم به عنوان فردي كندرو مورد قضاوت قرار گرفت.»
وي ادامه داد:« از سوي ديگر در انتخابات رياست جمهوري نهم شاهد آن شديم كه آخرين نفر اصلاحات با اختلاف ۳۰۰ هزار، جاي خود را به احمدي نژاد داد و ۱۱ هزار نفر نيز به عنوان تحريم اين امر كه چرا خاتمي اصلاحات را وارد ايران كرد و هم اينكه چرا هنگامي كه اصلاحاتي بود، سرعت معتدل و قابل قبولي را براي حركت انتخاب نكرد به اصلاحات پشت كردند و نتيجهي انتخاب دولت فعلي شد و اگر عجولانه تصميم گرفته نميشد، تجربهي 8 ساله اصلاحات ميتوانست مسائل بسياري را نهادينه كند.»
وي براي نمونه از نهادينه شدن جريان اصلاحات در ميان جامعه به سخنراني خاتمي در دانشگاه تهران اشاره كرد و گفت: « با وجود اينكه خاتمي در آن جلسه يكي از راديكالترين سخنرانيهايش را ارائه داد، اما باز هم مورد اعتراض دانشجويان قرار گرفت كه چرا صحبتها و فعاليتهاي اصلاح طلبانه بيشتري را ارائه نميدهد.»
ابطحي با اشاره به اظهارات مهندس موسوي مبني بر اينكه تنها شرط براي كانديداي رياست جمهوري در دست داشتن يك رسانه است، افزود:« رسانه و همراهي رسانه ملي ميتواند بهترين راه براي نشان دادن فعاليتهاي يك دولت و اطلاع رساني براي مردم باشد ،اما در دوران 8 ساله خاتمي براي اولين بار دولت بدون رسانه تجربه شد و به عنوان مثال در جريان خبر راه اندازي سد كرخه با قابليتهاي آبرساني و تامين برق روستاهاي منطقهي گرم سير خوزستان شاهد آن بوديم كه رسانه ملي علاوه بر بيان خبر راه اندازي سد بر اين نكته تاكيد كرد كه با آغاز به كار اين سد روستاهاي بسياري به زير آب خواهد رفت و اين منفيترين خبري بود كه در اين حوزه ميتوانست گفته شود.»
وي با خاطرنشان كردن اين مساله كه موتور محركه جريان اصلاحات در رسانه ملي وجود داشت اما امكانات اصلي رسانه در تضاد با دولت مصرف ميشد، تصريح کرد:«اما در دولت نهم به دليل همراهي رسانه با اين دولت تاكنون موفقتر عمل كرده است، از سوي ديگر نيز در زمان 8 ساله دولت خاتمي سفرهاي استاني وجود داشت و اولويت با استانهايي بود كه كار كارشناسي براي آنها صورت گرفته بود و همچنين بر اساس ميزان قدرت بودجه دولت تعهدات و وعدهها ارائه ميشد.»
وي در ارزيابي نسبت به اظهاراتي كه بر مبناي آن گفته ميشود اصلاحات درك واقع بينانهاي ندارد توضيح داد:« اين عدم درك قابل قبول نيست و من معتقدم كه در سياست هيچ امري هميشگي نيست،اما واقعيت قضاوت ميشود، اين نكته كه حضور شخصيتي در يك شرايط بد باشد و يا هميشه بد باشد. يا نزديكي به شخصيتي خوب باشد يا هميشه خوب باشد ثابت نيست و اسم اين تغيير عدم درك از واقعيت نخواهد بود.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز تاکيد کرد:« شايد حضور فردي در يك مقطع زماني به نفع جرياني باشد و در مقطع ديگر به ضرر آن و ارائه اين موضوع حركتي عقلاني است. شايد بتوان گفت كه درگيري با ساختار قدرت در صحبتهاي اصلاح طلبان، غيرواقع بينانه باشد، اما كنار زدن هاشمي رفسنجاني و در زماني ديگر حمايت از او ، با توجه به موقعيت سياسي و واقع بينيها در بخشهاي ديگر بود.»
وي در ادامه به جريان قتلهاي زنجيرهاي اشاره كرد و گفت:« در صورتي كه خاتمي 4 نفر را اعلام ميكرد و محكم در برابر اين حركت خود ميايستاد، با اين كار باعث ميشد كه ديگر قتلهاي زنجيرهاي در كشور اتفاق نيفتد، در ماجراي قتلهاي زنجيرهاي با وجود اينكه همهي حاكميت با خاتمي همكاري كرد، اما يك مرتبه عدهاي عامل قتلهاي قبلي را افراد ديگري عنوان كردند و يك مجموعهاي از قدرت حاكم را در برابر اين جريان قرار دادند و بخشي از قدرت را از حمايت دوم خرداد حذف كردند.»
ابطحي در تبيين جريان اصلاحات و ويژگيهاي آن نيز گفت:« اصلاحات چون يك جريان عمومي جداست ميتواند به عنوان جنبش مطرح شود. اما اين جريان فراگير عمومي طبيعتا بيشتر جنبش بوده است. در اصلاحات وحدت نظر كاملي بود ، اما در يك سري از روشها و اينكه چه روشهايي بايد جايگزين آن باشد، دچار اختلاف شدند.»
اگر همكاري و حمايت در جنبش اصلاحات وجود داشت ميتوانست نقطهي بسيار قوياي باشد
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامهي گفتوگو با ايسنا در ارزيابي نسبت به تاثيرات گستردگي طيف اصلاحات گفت:« طيف گسترده يكي از ابعاد مثبت اصلاحات بوده است و براي اين جنبش اگر همكاري و حمايت وجود داشت ميتوانست نقطهي بسيار قوي باشد كه متاسفانه تماميت خواهيهاي دوران حاكميت مانع شكلگيري اين نقطه شد.»
وي در ادامه خاطرنشان كرد: « يك سر اين طيف كه از رئيس جمهور حمايت ميكرد، ملي مذهبيها قرار داشتند كه در برابر طرف ديگر طيف كه سياست را حمايت ميكردند بسيار مثبت بود و اين نقطهاي بود كه به راحتي نصيب هر حكومتي نميشود، اما اين نكته مثبت در دوران خاتمي ظهور پيدا كرد که متاسفانه عدم استفاده از اين بعد مثبت به دليل بحثي كه تماميت خواهان نخواستند كه ديگر خواهي به وجود بيايد، رشد و پيشرفتي نداشت و متوقف شد.»
سازماندهي افكار عمومي براي حمايت از انديشههاي اصلاح طلبانه كار بسيار دشواريست
ابطحي همچنين با تاكيد بر اينكه جنبش اصلاحات با اعضايي مثل ما كه آن را مديريت ميكند كاملا متفاوت است تصريح كرد: «جنبش اصلاحات ظرفيت لازم را دارد اما خيلي اميدوار هستم كه اعضايي كه اصلاحات را مديريت ميكنند توانايي و ظرفيت لازم را داشته باشند. در داخل خود حركت اصلاحات با ايجاد يك سري محدوديتها نتوانستند حركت را به درستي مديريت كنند و از ابتدا امكان كامل مديريت را فراهم نكردند. در اين زمينه ميتوان به عدم توجه خاتمي به مديريت اصلاحات اشاره كرد، در صورتي كه قدرت رهبري او بر اصلاحات وجود داشت بيشترين ظرفيت اصلاحات نمايان ميشد.»
وي در پايان با اعتقاد به اين نكته كه اگر اصلاحات خواهان موفقيت باشد بايد عدالت محور باشد، اظهار داشت:« آينده كشور بيشتر قدرت محور خواهد بود، قدرتهاي نظامي، اطلاعاتي، مردمي، افكار عمومي و ارتباطاتي همگي از عوامل قدرتي است كه ظهور مييابد. بنابراين اگر اصلاحات بتواند در اين بازي قدرت وارد شود،ميتواند آينده خوب و روشني براي خود رقم بزند و دست جدي در آينده قدرت داشته باشد، باتوجه به اينكه يكي از ابزارهاي جدي قدرت در آينده سياسي كشور افكارعمومي است، سازماندهي افكارعمومي براي حمايت ازانديشههاي اصلاح طلبانه كار بسيار دشواري است.»
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-928835